حدیث سدالابواب الا باب علی علیه السلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] حدیث سدالأبواب الا باب علی علیه السلام نوشته ماجد عطیه، کتابی است به زبان عربی و با موضوع کلام شیعه، که نویسنده در آن به توضیح روایت سدالابواب، صورت های مختلف آن، محدوده دلالت این حدیث، ارائه شواهدی از احادیث و آیات و اشعار و... برای آن و بیان و رد شبهاتی درباره این موضوع می پردازد.
کتاب دارای مقدمه هیئت علمی به قلم سید محمد علی حلو، مقدمه نویسنده و محتوای مطالب در هشت فصل است.
نویسنده در این اثر از 90 منبع بهره برده است. برخی از آن ها عبارت اند از: ینابیع المودة قندوزی، وسائل الشیعة شیخ حر عاملی، مناقب آل أبی طالب ابن شهرآشوب، المعجم الکبیر طبرانی، مشارق أنوار الیقین، مسند أحمد، مستدرک حاکم نیشابوری، المحاسن برقی، صحیح بخاری، علل الشرایع شیخ صدوق، تاریخ بغداد، البدایة و النهایة ابن کثیر، بحارالأنوار، إعلام الورای طبرسی و ... .
سید محمد علی حلو در مقدمه اش بر کتاب، سخن از این می گوید که جریان بستن تمامی درهای ورودی به مسجد به جز درب خانه امیرالمؤمنین(ع)، از روی قرابت و صِرف علاقه شخصی پیامبر(ص) به ایشان نبوده، بلکه حکمتی در آن وجود داشته است.
نویسنده در فصل اول کتاب به بیان مقدمات حدیث می پردازد. او می نویسد: حدیث سدالابواب از اهمیت فراوانی برخوردار است زیرا در آن پیامبر اکرم(ص) از مرحله اعلان و تبلیغ به مرحله تطبیق و تنفیذ دست زد. نویسنده در مقدمات حدیث، روایاتی درباره باب دین بودن علی(ع)، باب علم پیامبر بودن ایشان، باب الله بودن آن حضرت در کلام پیامبر(ع) و روایات قدسی و ... بیان می کند. او از این طریق می خواهد نشان دهد که پیامبر(ص) در جریان سدالابواب مواردی که در آن با لفظ از امیرالمؤمنین علی(ع) به باب بودن تعبیر کرده بود را در عمل نشان داد.
فصل دوم کتاب به بیان صورت های مختلف روایت از این واقعه می پردازد. از نگاه مؤلف، این روایت با الفاظ مختلف و در زمان ها و مکان های متعددی از زبان پیامبر اکرم(ص) وارد شده است. این امر تا جایی است که در هیچ یک از فرقه های اسلامی (با وجود همه اختلافات در فرقه ها و جماعاتشان) نیست که این حدیث را کتبشان یافت نشود و به گونه ای که به حد تواتر می رسد. نویسنده سپس به ذکر کسانی که روایت را متواتر دانسته اند می پردازد. سپس به بیان پنجاه ویک روایت از روایاتی که از طرق مختلف نقل شده می پردازد. مثلاً مضمون روایت پنجاه و دوم چنین است؛ از علامه شیخ ابراهیم بن محمد بن ابوبکر بن حمویه حموینی نقل شده که... از زید بن وهب از عبدالله بن مسعود گفت: شبی رسول خدا(ص) پیش ما آمد و در آن موقع ما (جماعتی از صحابه) در مسجد بودیم. ایشان بعد از نماز جماعت فرمودند: این جماعت اینجا چه می کنند؟ گفتند: ای پیامبر اینجا نشستیم و گفتگو می کنیم. (سپس) برخی از ما نماز می خوانند و برخی دیگر می خوابند. پیامبر(ص) فرمودند در مسجد من نباید خوابید. به سوی خانه هایتان برگردید. هرکه خواهان نماز است آن را به شکل کامل در خانه اش بگزارد. و هرکه توانایی نماز ندارد بخوابد. همانا نماز پنهانی نسبت به نماز آشکارا مضاعف است. راوی می گوید ما برخاسته و متفرق شدیم و علی بن ابی طالب(ع) هم در میان ما بود. او هم برخاست. اما پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفتند و فرمودند: و اما تو ای علی! هرچه که برای من در مسجدم حلال است برای تو هم حلال است و هر آنچه بر من حرام است بر تو نیز حرام است. در این هنگام حمزه بن عبدالمطلب به پیامبر(ص) عرض کرد: ای پیامبر خدا! من عمویت و از علی به تو نزدیک تر هستم. پیامبر(ص) فرمودند: راست می گویی عمو. ولی به خدا قسم این دستور از جانب من نیست و خدای عزوجل به آن فرمان داده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس