[ویکی فقه] ـــ حدیث رفع عنوان حدیثی نبوی که درآن امده که نُه چیز از امت اسلامی برداشته شده است.از حدیث رفع در اصول فقه بحث شده است و فقها در فقه، در بسیاری از ابواب به آن استناد کرده اند. ـــ حدیث رفع، حدیث دلالت کننده بر برائت شرعی است؛ رُفع عن امّتی تسعة اشیاء...
حدیثِ رَفْع، عنوان دو حدیث نبوی، یکی متضمن رفع تکلیف و لوازم آن یا رفع آثار وضعی یا تکلیفیِ برخی کارها از مکلّفان، در دین اسلام ، در وضعی خاص؛ و دیگری ناظر به نفی تکلیف یا نفی برخی احکام از افرادی معین.حدیث اول، با تفاوت هایی اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداق های رَفع (گاه واژه وضع یا موضوع، به جای رفع، به کار رفته)، در بیش تر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعی، به نقل از امام صادق علیه السلام (یک مورد به نقل از امام ابوالحسن الرضا علیه السلام)، از پیامبر صلی اللّه علیه وآله روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده است
دلیل نام گذاری
حدیث رفع، از احادیثی است که برای اثبات برائت شرعی، به آن استدلال شده است. در این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: «رُفع عن امّتی تسعة اشیاء: الخطا و النسیان و ما اکرهوا علیه و ما لا یعلمون و ما لا یطیقون و ما اضطروا الیه و ما استکرهوا علیه والطیرة و الوسوسة فی التفکر فی الخلق و الحسد ما لم یظهر بلسان او یَد؛ از امت من نه چیز برداشته شده است: اشتباه ، فراموشی ، آن چه که به آن اکراه شوند، آن چه را که توانایی انجام دادنش را ندارند، آن چه به آن مضطر شوند، حسد ، فال بد زدن و اندیشه های وسوسه انگیز درباره خلقت و آفرینش، تا زمانی که بر زبان جاری نشود».
نظرات اصولیون
درباره این حدیث، در کتاب های اصولی بحث های مفصلی به میان آمده که به برخی از آنها اشاره می شود:۱. بعضی سند این حدیث را صحیح دانسته و برخی در آن خدشه نموده اند؛ ولی چون این حدیث، در میان اصحاب شهرت دارد و به آن عمل می شود نیازی به بحث سندی ندارد.۲. مفاد حدیث رفع در «ما لا یعلمون» رفع ظاهری است نه واقعی، پس در شبهه وجوبی و تحریمی ، الزام ( وجوب و حرمت ) به حسب ظاهر برداشته می شود، اما در عالم واقع، حکم واقعی در جای خود محفوظ است (زیرا در غیر این صورت، لازمه آن تصویب باطل است).۳. آیا حدیث رفع، شبهات موضوعی را در برمی گیرد یا شبهات حکمی را و یا هر دو را؟ معتقدان به دیدگاه اول می گویند: چون در «ما استکرهوا و ما اضطروا و ما لا یطیقون» مراد از «ما» فعل خارجی است و این عناوین بر احکام شرعی عارض نمی شود، وحدت سیاق اقتضا می کند که در «ما لا یعلمون» نیز مراد فعل خارجی باشد و فقط در شبهه موضوعی جاری گردد. گروه دوم، به این استدلال پاسخ هایی داده اند، از جمله این که مراد از «مای موصوله» جامع بین شبهات موضوعی و حکمی است.
مصادیق
...
حدیثِ رَفْع، عنوان دو حدیث نبوی، یکی متضمن رفع تکلیف و لوازم آن یا رفع آثار وضعی یا تکلیفیِ برخی کارها از مکلّفان، در دین اسلام ، در وضعی خاص؛ و دیگری ناظر به نفی تکلیف یا نفی برخی احکام از افرادی معین.حدیث اول، با تفاوت هایی اندک در تعبیرات و با اختلاف در تعداد مصداق های رَفع (گاه واژه وضع یا موضوع، به جای رفع، به کار رفته)، در بیش تر منابع و جوامع معتبر متقدم و متأخر شیعی، به نقل از امام صادق علیه السلام (یک مورد به نقل از امام ابوالحسن الرضا علیه السلام)، از پیامبر صلی اللّه علیه وآله روایت، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده است
دلیل نام گذاری
حدیث رفع، از احادیثی است که برای اثبات برائت شرعی، به آن استدلال شده است. در این حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم می فرماید: «رُفع عن امّتی تسعة اشیاء: الخطا و النسیان و ما اکرهوا علیه و ما لا یعلمون و ما لا یطیقون و ما اضطروا الیه و ما استکرهوا علیه والطیرة و الوسوسة فی التفکر فی الخلق و الحسد ما لم یظهر بلسان او یَد؛ از امت من نه چیز برداشته شده است: اشتباه ، فراموشی ، آن چه که به آن اکراه شوند، آن چه را که توانایی انجام دادنش را ندارند، آن چه به آن مضطر شوند، حسد ، فال بد زدن و اندیشه های وسوسه انگیز درباره خلقت و آفرینش، تا زمانی که بر زبان جاری نشود».
نظرات اصولیون
درباره این حدیث، در کتاب های اصولی بحث های مفصلی به میان آمده که به برخی از آنها اشاره می شود:۱. بعضی سند این حدیث را صحیح دانسته و برخی در آن خدشه نموده اند؛ ولی چون این حدیث، در میان اصحاب شهرت دارد و به آن عمل می شود نیازی به بحث سندی ندارد.۲. مفاد حدیث رفع در «ما لا یعلمون» رفع ظاهری است نه واقعی، پس در شبهه وجوبی و تحریمی ، الزام ( وجوب و حرمت ) به حسب ظاهر برداشته می شود، اما در عالم واقع، حکم واقعی در جای خود محفوظ است (زیرا در غیر این صورت، لازمه آن تصویب باطل است).۳. آیا حدیث رفع، شبهات موضوعی را در برمی گیرد یا شبهات حکمی را و یا هر دو را؟ معتقدان به دیدگاه اول می گویند: چون در «ما استکرهوا و ما اضطروا و ما لا یطیقون» مراد از «ما» فعل خارجی است و این عناوین بر احکام شرعی عارض نمی شود، وحدت سیاق اقتضا می کند که در «ما لا یعلمون» نیز مراد فعل خارجی باشد و فقط در شبهه موضوعی جاری گردد. گروه دوم، به این استدلال پاسخ هایی داده اند، از جمله این که مراد از «مای موصوله» جامع بین شبهات موضوعی و حکمی است.
مصادیق
...
wikifeqh: حدیث_رفع
[ویکی فقه] حدیث رفع (اصول).
...
...
wikifeqh: حدیث_رفع_(اصول)