حدور
لغت نامه دهخدا
حدور. [ ح َ ] ( ع اِ ) زمین نشیب. ( منتهی الارب ). جای نشیب.
حدور. [ ح ُ ] ( ع اِ ) الطریق من العلو الی السفل. راه سرازیری.
حدور. [ ح ُ ] ( ع مص ) فرودآمدن به نشیب. ( از منتهی الارب ). || برآماهیده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آماسیدن. ( از منتهی الارب ). آماس پیدا کردن. ورم کردن. باد کردن. حَدْر. رجوع به حَدْر شود.
فرهنگ عمید
۲. زمین گود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید