" شدشش و بودشش":حدوثانیّت . قدمانیّت.
شدششیت و بودششیّت.
شدششانیّت و بودششانیّت.
شدششانیّتمندانانه. بودششانیتمندانه
گی. گرا . گروی. گرایی مند. مندی و مانند آن.
حدوث:" شدن ".
قدم:" بودن ".
" شدن و بودن ":حدوث و قدم.
" شدش وبودش ":حدوثاً و قدماً.
" شُدشِیّت و بُودشِیّت ":حدوثیّت و قدمیّت.
بحث فلسفی حدوث و قِدم مربوط به خدا، جهان و موجودات درون آن میباشد و سوال اصلی فلاسفه در این زمینه این بوده و میباشد که آیا این جهان و موجودات درون آن در یک لحظه ی زمانی خاص و ویژه آفریده شده اند یا اینکه قدیمی اند، یعنی همیشه بوده و هستند و خواهند بود؟ از دیر باز تاکنون یک پاسخ واحد، حقیقی و روشن، عام و جهان شمول به این سوال ارائه نگردیده است، چه از طرف فلاسفه ایده آلیست و چه از طرف حکیمان دینی. حتا فلاسفه ی به اصطلاح آزاد اندیش و حکیمان و منجمله متکلمین دینی و الاهی دانان یا خداشناسان وابسته به معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی، تاکنون نتوانسته اند بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شوند چه رسد به فهم و درک حدوث و قدم، حادث و قدیم :
... [مشاهده متن کامل]
الف - خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی تر یعنی محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار. غیر از این نوع خدا هیچ موجود و هیچ چیز دیگری نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان هیچگاه به هیچگونه اثبات نیازی نداشته، ندارد و نخواهد داشت بلکه خود انسان نیازمند شناخت این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده بوده و هست و خواهد بود.
ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین دلیل کلیه ی سعی و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
از امروز به بعد و بسوی آینده اگر فلاسفه آزاد اندیش و حکیمان و متکلمین و عارفان و خود شناسان و خدا شناسان خواستند و مایل بودند، میتوانند خدای نوع اول را علمی و یا خدا از دیدگاه علمی بنامند و خدای نوع دوم را اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، ملی، آئینی، دینی، مذهبی، فرقه ای، ایدئولوژیکی، الاهیاتی، کلامی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی. مشروط بر اینکه دوستدار قدرت و علم و حکمت و هنر و صنع و کار و کلام و زبان و خط و خال و وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت و بی آغاز و بی پایان وی باشند و نه طرفدار پَر و پا قرص حفظ آئین و دین و امیال اقتدار و اسارت طلبانه و جانبازی و فداکاری در ره یا راه یا طرُق شرایع آنها .
نتیجه کلی : خدای حقیقی و واقعی در قدم اول یا در مراحل اولیه ی پروسه یا روند آفرینش محیط و محتوای جهان های بیشمار و موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی و غیر زنده درون آنها را به کمک قوای ادارکی فهم و عقل بیکران خویش بصورت موجودات فکری - خیالی - صِوَری آفریده است و تصویر هر کدام از آنها را بین دو حد؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف در خاطره مطلق و بیکران خویش طوری ثبت و ضبط نموده که هرگز در آنها کوچکترین خلل و لرزشی ایجاد نخواهد شود و سپس با ابلاغ امر آفرینش برق آسا یا خلق الساعه بر پهنه وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران خویش ( نه بر پهنه ظلمت و عدم یا نیستی ) آن موجودات فکری - خیالی - تصویری را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی به فعلیت رسانده و بهرکدام جاودانگی اهداء نموده و آنهم از ابعاد فراوان و بیکران خود و در بطن خود و نه از چیز دیگری و نه در خارج یا بیرون از خویش. بهر حال شاید مفید باشد بدانیم که خدای حقیقی و واقعی برای ایجاد طرح مطلق آفرینش و تعیین قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، قبل از لحظه ی ابلاغ امر آفرینش بسوی گذشته ی بی آغاز ، بی نهایت زمان و بیزمانی در اختیار داشته است و نه اینکه در طی یک خواب شبانه ی بهاری، پائیزی، تابستانی و یا زمستانی انسانی و در زیر لحاف کرسی ، رویای آفرینش بر سر و دلش بی کرانش رخنه یا خطور کرده بوده باشد و فردای آن شب عده ای یا فوجی از ملائک یا فرشتگان را احضار و دعوت نموده باشد که بیایند و ببینند و شاهد باشند که حضرت آقا یا سرور دنیا چگونه آن آدم نکره و بد قواره ملقب به ابوالبشر را بسان خود خواهد آفرید.
نتیجه ی کلی : از دیدگاه فردی من، آفریدگار کائنات و خود کائنات ؛ خالق و مخلوقات ؛ واجب الوجود و ممکن الموجودات یا موجودات ممکنه ؛ علت کل و معلول کل یکی اند و نه دو تا. در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان ها، عالم غیب و امر و ملکوت در باطن عالم شهود و خلق و ملک وجود دارد و نه در ورای آن و این عالم شهود و خلق و ملک، خود یکی از عوالم یا دنیا های هفتگانه به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، می باشد.
بوده وشده: حدوث و قدم.
حدوث:شده.
قدم:بوده.
از آغاز بوده:از قدیم بوده.
سپس شده:حادث شده.
پدیداری و دیرینگی
حادث یعنی حادث شده از اول نبوده به بعد حادث شده اما قدیم برعکس است نمی توان زمانی را فرض کرد که نبوده و بعدا حادث شده بلکه از اول بوده و حادث شدن در آن اتفاق نیفتاده است.
تازگی و دیرینگی