حدسی

/hadsi/

برابر پارسی: گمانیک

معنی انگلیسی:
based on guess-work, rough, conjectural, supposed

لغت نامه دهخدا

حدسی. [ح َ ] ( ص نسبی ) منسوب به حدس. از روی حدس و گمان و تخمین. احتمالی. تخمینی.

حدسی. [ ح َ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به حَدَس ، بطنی از خولان. ( سمعانی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به حدس از روی حدس : (( این مطلب را حدسی گفتم . ) )
منسوب به حدس بطنی از خولان

مترادف ها

rough (صفت)
ناهنجار، درشت، خشن، سترگ، زمخت، زبر، نا هموار، حدسی

پیشنهاد کاربران

بپرس