حدر
لغت نامه دهخدا
حدر. [ ح َ دَ ] ( ع مص ) حدر عین ؛ روان کردن اشک چشم را. ( منتهی الارب ). جاری شدن اشک از چشم. || یکی را دو دیدن.
حدر. [ ح َ دَ ] ( ع اِ ) زمین نشیب یا جائی که از آن فرودروند. ( منتهی الارب ). جائی که از آن جا فرودآیند.
حدر. [ ح ُ دُرر ] ( ع ص ) سطبر. ( منتهی الارب ).
حدر. [ ح َ ] ( ع اِ ) نزد قراء، از مراتب اصول و قواعد علم تجوید است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
حدر. [ ح ُدْ دَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حادر. ( معجم البلدان ).
حدر. [ ح ُدْ دَ ] ( اِخ ) از محال بصره پهلوی خطه مزینة. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حدر با فتح حاء و سکون دال با شتاب خواندن است. عنوان یاد شده در باب صلات آمده است.
حَدر با شتاب خواندن است.
احکام حدر
در اذان، حدر استحباب ندارد، لیکن در اقامه مستحب است. البته شتاب در خواندن اقامه باید با رعایت وقف در آخر هر فصل از فصول آن باشد و نباید به گونهای خوانده شود که وقف رعایت نگردد.
حَدر با شتاب خواندن است.
احکام حدر
در اذان، حدر استحباب ندارد، لیکن در اقامه مستحب است. البته شتاب در خواندن اقامه باید با رعایت وقف در آخر هر فصل از فصول آن باشد و نباید به گونهای خوانده شود که وقف رعایت نگردد.
wikifeqh: حدر
پیشنهاد کاربران
از سراشیبی به پایین آمدن - به پایین افکندن سر و شانه ها