[ویکی نور] "حدایق الحقایق فی فسر دقایق احسن الخلایق" اثر قطب الدین کیدری بیهقی که در آخر شعبان سال 576 ه.ق به زبان عربی، در شرح نهج البلاغه سید رضی نوشته شده است.
چنانچه از این شرح بر نهج البلاغه بر می آید، از سه شرح منهاج البراعه راوندی و معارج نهج البلاغه و شرح وبری گرفته و عبارت های این ها را جای جای آورده است و خود هم بندهایی در شرح افزوده است.
در آغاز شش بیت عربی در ستایش نهج البلاغه آورده و پس از خطبه بحثی است، در اقسام البلاغه و احکام ها، سپس چهارده نوع از صنایع بدیعی از منهاج البراعه نقل شده است. آنگاه شرح آغاز می شود.
پیش از شرح خبری از زین الفتی عاصمی آمده و یاد شده از سلوه الشیعه امام سعید معین الدین مسعود بن علی صوابی بیهقی که ایمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نیز در آن از علامه زمخشری و شیخ مفید در ارشاد و سد مرتضی، از نجوم و ستاره شناسی هم در آن خرده گیری شده است.
کیدری گذشته از علوم ادبی و تاریخ و اخبار مذهبی در فلسفه و کلام هم سرآمد بوده و در آن به بسیاری از مسایل دقیق و باریک فلسفی اشارت نموده و مشکلات نهج البلاغه را با آن حل کرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازی داعی اسماعیلی در کتاب الزینه و ابن سینا و غزالی در المضنون به علی غیر اهله را گواه آورده و سخنان حکما را نقل کرده است. از این مطالب آشکار می شود که دانشمندان شیعی در آن زمان ها که در اقلیت بوده اند و مورد رنج و شکنجه پیروان سنت، و به دستگاه فرمان روایی عصر راهی نداشتند، بهتر از دوران صفوی که آیین شیعی اندیشه رسمی فرمانروایان شده بود، راه درست علمی را پیمودند و گرد جمود و تعصب نمی گشتند. سنجیدن آثار آنان اگر چه مذهبی صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج البلاغه یا تفاسیر با آثار دوران صفوی که عصر آزادی آیین شیعی، بلکه چیرگی و سیطره آن است، خود گواهی درست و راست در این مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربایندگی می بارد و این دسته اثر علمی خواننده را به خود نمی کشد و انحطاط علمی از آن پیداست.
چنانچه از این شرح بر نهج البلاغه بر می آید، از سه شرح منهاج البراعه راوندی و معارج نهج البلاغه و شرح وبری گرفته و عبارت های این ها را جای جای آورده است و خود هم بندهایی در شرح افزوده است.
در آغاز شش بیت عربی در ستایش نهج البلاغه آورده و پس از خطبه بحثی است، در اقسام البلاغه و احکام ها، سپس چهارده نوع از صنایع بدیعی از منهاج البراعه نقل شده است. آنگاه شرح آغاز می شود.
پیش از شرح خبری از زین الفتی عاصمی آمده و یاد شده از سلوه الشیعه امام سعید معین الدین مسعود بن علی صوابی بیهقی که ایمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نیز در آن از علامه زمخشری و شیخ مفید در ارشاد و سد مرتضی، از نجوم و ستاره شناسی هم در آن خرده گیری شده است.
کیدری گذشته از علوم ادبی و تاریخ و اخبار مذهبی در فلسفه و کلام هم سرآمد بوده و در آن به بسیاری از مسایل دقیق و باریک فلسفی اشارت نموده و مشکلات نهج البلاغه را با آن حل کرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازی داعی اسماعیلی در کتاب الزینه و ابن سینا و غزالی در المضنون به علی غیر اهله را گواه آورده و سخنان حکما را نقل کرده است. از این مطالب آشکار می شود که دانشمندان شیعی در آن زمان ها که در اقلیت بوده اند و مورد رنج و شکنجه پیروان سنت، و به دستگاه فرمان روایی عصر راهی نداشتند، بهتر از دوران صفوی که آیین شیعی اندیشه رسمی فرمانروایان شده بود، راه درست علمی را پیمودند و گرد جمود و تعصب نمی گشتند. سنجیدن آثار آنان اگر چه مذهبی صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج البلاغه یا تفاسیر با آثار دوران صفوی که عصر آزادی آیین شیعی، بلکه چیرگی و سیطره آن است، خود گواهی درست و راست در این مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربایندگی می بارد و این دسته اثر علمی خواننده را به خود نمی کشد و انحطاط علمی از آن پیداست.
wikinoor: حدائق_الحقائق_فی_شرح_نهج البلاغة