حجهالاسلام تبری

لغت نامه دهخدا

( حجةالاسلام تبری••• ) حجةالاسلام تبریزی. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] ( اِخ ) میرزا اسماعیل پسر سوم حجةالاسلام آخوند ملامحمد ممقانی بن الحسین التبریزی الممقانی است. پس از برادرش حجةالاسلام میرزا محمدتقی در تبریز از مراجع بزرگ شیخیه بود. فقیه و محدث و ادیب و شاعر و بسیار متقی و زاهد وگوشه گیر بود. در مجلس درس علماء تبریز بتحصیل علوم دینیه نشسته و از مشایخ این شهر کسب علم نموده بعد بعراق عرب سفر کرده و نزد مشایخ بزرگ آن دیار تلمذ کرده و از بعض علماء عراق عرب به اخذ اجازه اجتهاد نایل گردیده است. نادر میرزا قاجار در تاریخ تبریز در ترجمه او مینویسد: «او فاضلی فقیه و محدثی نبیه است. زهدی نیک دارد. جمعی کثیر از مردم تبریز بدین خاندان مرید باشد. اکنون ریاست این شعبه از علماء با این خانه و خانه حاج میرزا شفیع است ». تخلص او در شعر «نیاز» است. دو قصیده فارسی که در مدح مولی امیرالمؤمنین علی ( ع ) است در مجموعه اشعار حجةالاسلام میرزا محمدتقی از او روایت شده ، این سه بیت از آنجا است :
دلا تا کی در این عالم غم و جور و محن بینی
بکار خویشتن هردم دو صد عقد و شکن بینی.
و نیز گوید:
ای مظهر صفات خداوند بی مثال
ای ذات پاکت آینه ذات ذوالجلال
عکس است از جمال تو در جام آفتاب
از عکس عکس بسته بمه درگه قبال.
او در عمارت پدرش در محله شتربان ساکن بود چون آن عمارت در اثر حادثه سیل خراب شد از آنجا بیرون آمده در محله راسته کوچه در بیرون بازارچه صفی مسکن گزید. وفاتش در عشر دوم قرن چهاردهم هجری قمری در تبریز اتفاق افتاد و جنازه او را بشهر نجف حمل کرده در خاک وادی السلام دفن کردند. ( از کتاب المحافل تألیف جعفر سلطان القرائی تبریزی ).

حجةالاسلام تبریزی. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ت َ ] ( اِخ ) میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی الاصل تبریزی المولد والمسکن متخلص به «نیر» و مشهور به حجةالاسلام از علما و دانشمندان اوائل قرن چهاردهم آذربایجان. علاوه بر مراتب علمی ، قریحه شعری او هم بسیار صاف و اشعار وی دارای الفاظ فصیح و معانی دقیق بوده و ترجمه اجمالی حال او را موافق آنچه در دیباچه چاپ دوم کتاب آتشکده او نگارش یافته ، ثبت اوراق مینماید: در سال 1247 هَ. ق. ( غرمز ) در تبریز متولد و در بیست و دو سالگی برای تکمیل تحصیلات خود به نجف رفته ، و پس از استفاضه از محاضر استادان و مشایخ آن سامان به تبریز بازگشته و بنظر حقیقت در آسمان علم و ادب و عرفان آفتابی بوده که صدها ستارگان درخشان از انوار علمیه اش کسب نور و روشنائی کرده اند. ز یک چراغ توان صد چراغ روشن کرد. و شهامت نفس و مناعت طبع او به اندازه ای بوده که جز خانه مسکونی چیزی نداشته و آن را هم بعد از فوت بوامش دادند، و از این روی همیشه در شکنجه و فشار رجال حسود و بدخواه بوده و در این معنی گوید:بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس