حجه الحق

لغت نامه دهخدا

( حجةالحق ) حجةالحق. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ ح َق ق ] ( اِ مرکب ) لقب عام است. این لقب و لقب رئیس العلماء در زمان دیالمه به کسی داده میشد که از لحاظ علمی در زمره حکمای وقت محسوب شود. ( کتاب حجةالحق ابوعلی سینا تألیف صادق گوهرین ص 398 ) :
حجةالحق عالم مطلق وحیدالدین که هست
ملجاء جان من و صدر من و استاد من.
خاقانی.
شیخ الائمه عمده دین قروه هدی
صدر الشریعه حجت حق متقی انام.
خاقانی.
و بهمین جهت ابن سینا را در روزگار خودش بدین لقب خوانده اند. رجوع بکتاب حجةالحق ص 398 و غزالی نامه ص 226 شود. و نیز همین لقب به امام فخررازی داده شده است. رجوع بخاندان نوبختی ص 122 شود. و نیز این لقب بعمر خیام داده شده است. ( تتمه صوان الحکمة ص 112 ).

حجةالحق. [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ ح َق ق ] ( اِخ ) رجوع به حجةالحق ( ردیف ح ج ت ) شود.

فرهنگ فارسی

۱- بکسی اطلاق میشده که از لحاظ علمی در زمره حکمای وقت محسوب میگردید. (( حجه اتلحق عالم مطلق وحیدالدین که هست ملجا جان من صدر من و استاد من . ) ) ( خاقانی ) ۲- ( اسم ) ابوعلی سینا یا حجه الحق علی الخلق . ( دلیل خدا برمخلوق ) انسان کامل .
لقب عام است

پیشنهاد کاربران

حجه الحق: درستین گواه و واژه ای اربی ست که به خردمندان و دانشمندان در برترین رده های دانش پژوهی گفته می شده مانند خردمندان بزرگی همچون ابو علی سینا، عمر خیام نیشابوری
عالمانی که این لقب را داشته اند را هم بنویسید مثل خیام نیشابوری

بپرس