حجلی

لغت نامه دهخدا

حجلی. [ ح ِ لا ] ( ع اِ ) نوعی کبک نر. ( ناظم الاطباء ). اسم جمع است و لانظیر لها سوی ضِربی ̍. ( منتهی الارب ).

حجلی. [ ح َ لا ] ( ع اِ ) ج ِ حجل. ( آنندراج ).

حجلی. [ ح َ لا ] ( اِخ ) نام اسپی است. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس