حجله گاه

لغت نامه دهخدا

حجله گاه. [ح َ / ح ِ ل َ / ل ِ ] ( اِ مرکب ) حجله خانه :
بحجله گاه زلیخا که بود یوسف زار
ببرقع مه کنعان که هست حسن آباد.
قسمیه عرفی شیرازی ( از آنندراج ).
یوسف که هست پیرهن عصمتش درست
آنجا که حجله گاه زلیخاست چاه اوست.
قسمیه عرفی شیرازی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

حجله خانه

پیشنهاد کاربران

عروس خانه. زفافگاه.
نمونه: باید سر میدان بکوبند تا خبر شاه شدن داماد از حجله گاه برسد ( کلیدر ج ۹ص ۲۶۷۵ )
محمدجعفر نقوی

بپرس