حجزه
لغت نامه دهخدا
حجزة. [ ح ُ ج َ زَ ] ( ع اِ ) ناتی الحجزة؛ تهی گاه برآمده از بسیاری گوشت. و آن عیب باشد. ( منتهی الارب ). || مردی شدید الحجزة؛ مرد بسیار شکیبا بر سختی و محنت و منه حدیث علی ( ع ): هم اشدنا حجزاً؛ ای بنوامیة، و روی حجزة. ( منتهی الارب ).
حجزة. [ ح َ ج َ زَ ]( ع ص ) ج ِ حاجز. ( منتهی الارب ). ظَلَمة. بیدادگران.
پیشنهاد کاربران
حجزه براساس معنای آن در کاربرد آن ، با " زُنّار " اشتباه نشود.