حجر خزفی. [ ح َ ج َ رِ خ َ زَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگی است مصری شبیه به خزف و صفایحی و زود از هم ریزد. بغایت خشک و گرمی او کمتر و با قوه قابضه و اندک حدت و قایم مقام حجر قیشور در ستردن موی و دودرهم او با شراب قاطع خون حیض و خوردن آن چهار روز بعد از طهر باعث قطع حمل دائمی زنان و ضماد او با عسل جهت ورم پستان و قروح خبیثه و منع زیاده شدن خون مؤثر است. ( تحفه حکیم مؤمن ). صاحب اختیارات بدیعی گوید: سنگی است که در مصر بسیار باشد و مانند خزف بود و زود از هم بشکافد و صفحه ها بر یکدیگر بود و بجای قیسور مستعمل کنند و با شراب بیاشامند. قطع خون حیض بکند و چون با عسل خلط کنند و بر ورم پستان نهند و بر ریشهای پلید طلا کنند ورم پستان ساکن گرداند و ریشها را به اصلاح آورد و بغایت خشک بود. و ابن البیطار در مفردات آورده است : [ قال ] دیسقوریدوس ، فی الخامسة،زعم قوم انه موجود کثیراً بمصر و هو حجر شبیه بالخزف سریع التشقق ذوصفائح و قد یستعمل مکان القیشور فی قلع الشعر و اذا خلط منه مقدار درهمین و شرب بالخمر قطع الطمث و ان شربت منه المراءة مقدار درخمی بعد التطهیر من العلة فی کل یوم و فعلت ذلک اربعة ایام لم تعلق و اذا خلط بالعسل و وضع علی الابدان الوارمة و علی القروح الخبیثة سکن ورم الثدی و منع القروح الخبیثة من الانتشار. [ قال ] جالینوس فی التاسعة: قوته قوة تجفف تجفیفاً کثیراً. و هی مرکبة من القبض والحدة.
فرهنگ فارسی
سنگی است مصری شبیه به خزف و صفایحی و زود از هم ریزد