حجر القی

لغت نامه دهخدا

حجرالقی ٔ. [ ح َ ج َ رُل ْ ق َی ْءْ ] ( ع اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب گوید؛ حجر القی در عجائب المخلوقات آمده است که چون بدست گیرند قی آرد و اگر فرو ننهند بود که چندان قی کند که هلاک شود - انتهی.

فرهنگ فارسی

حمدالله مستوفی گوید که چون بدست گیرید قی آرد و اگر فرو ننهند بود که چنان قی کند که هلاک شود انتهی

پیشنهاد کاربران

بپرس