حجر السلوان

لغت نامه دهخدا

حجرالسلوان. [ ح َ ج َ رُس ْ س ُ ]( ع اِ مرکب ) سنگی است سفید و شفاف و شبیه به بلور وفرق میان او و بلور نرم شدن اوست در آب. جهة خفقان و نزف الدم و حرارت معده و آشامیدن او، رافع مرض عشق است. و قدر شربتش یک عدس است. و نوعی از او مایل بزردی و بسیار براق نیست و از جمله سموم است. ( تحفه حکیم مؤمن ). و داود در تذکره گوید: لافرق بینه و بین البلور الا انه یذوب فی الماء و قد جرب منه النفع من الخفقان و حرارة المعدة و نزف الدم. و اذا سقی منه العاشق و هو لایعلم ، سلا. و منه نوع یضرب الی الصفرة قیل انه سم . و شربته الی قیراط - انتهی. و ابن البیطار گوید: ( قال ) ابوالعباس النباتی ، هوالحجر المشهور بأفریقیة، یستسقی به اذا وضع فی الماء، کما قال صاحب فقه اللغة فی باب الحجارة. اخبرنی بعض اهل بسکرة من اهل الزاب ان هذا الحجر عندهم معروف و هو حجر ابیض ینحل بالماء فینماع الی لون اللبن و یشرب للسلو. مجرب لذلک و ایضاً لامراض کثیرة. و حکی لی بعض أهل مدینةتونس ممن کانت عنده معرفة بالحجارة ان هذا الحجر یوجد ایضاً بقرطجانة تونس و هو علی ضربین ، منه ما یشبه البلور و منه دون ذلک. و هذا النوع قاتل - انتهی.

فرهنگ فارسی

سنگی است سفید و شفاف و شبیه به بلور و فرق میان او و بلور نرم شدن اوست در آب

پیشنهاد کاربران

بپرس