حجاره

لغت نامه دهخدا

( حجارة ) حجارة. [ ح ِ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ حَجَر. ( معجم البلدان ) ( ترجمان القرآن ). و آن برخلاف قیاس است. و در دستور اللغة ادیب نطنزی آمده است که حجارة جمع حجرة است. حجاره. سنگها :
شراب او سراب وجامش اودیه
و نقل او حجاره و حصای او.
منوچهری.
|| سنگ کبریت. || قبه آب ( دهار ).

حجارة. [ ح ِ رَ ] ( اِخ ) الحجارة. وادی الحجارة. نام شهری است به اندلس . رجوع به وادی الحجارة و معجم البلدان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حجر سنگها .
نام شهری باندلس

فرهنگ معین

(حِ رِ ) [ ع . حجارة ] ( اِ. ) جِحجر ، سنگ ها.

فرهنگ عمید

= حَجَر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حِجَارَةُ: سنگ (حجارة من طین : کلوخی که مثل سنگ سفت شده باشد)
معنی طِینٍ: گِل ("حجارة من طین" به معنای کلوخی که چون سنگ محکم شده باشد )
ریشه کلمه:
حجر (۲۱ بار)

دانشنامه عمومی

حجاره ( به عربی: الحجارة ) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان سبها واقع شده است. [ ۱] حجاره ۴۲۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس حجاره
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس