[ویکی فقه] بُرَک صَریمی، حجّاج بن عبدالله (و بنابر برخی منابع عبیدالله، متوفی ۴۰)، از خوارج، و بنو صَریم از طایفه بنی سعدبن زید از شاخه های تَمیم است.
برک از نخستین خوارجی بود که در کتابهای ملل و نحل اصطلاحاً به آنان «مُحَکِّمة اُولی '» می گویند. شهرت او به این دلیل است که با ابن ملجم و عمروبن بکر تمیمی (یا زاذویه ) برای کشتن همزمان علی علیه السلام، معاویه و عمروعاص، در مکه هم پیمان شد. عهده داری قتل معاویه توسط برک برک کشتن معاویه را برعهده گرفت و به شام رفت هر سه نفر در یک شب، کار خود را آغاز کردند. او در حین نماز به معاویه حمله برد، ولی ضربه خنجرش کارگر نشد و تنها به مقطوع النسل شدن معاویه انجامید که بر حسب روایات تاریخی معاویه تصمیم گرفت از آن پس در درون مقصوره ای نماز بگزارد. به گفته جاحظ، معاویه دیدن سگی بر روی منبر، را راهنمای خود به این اقدام می دانست، گرچه پس از حمله برک، چنین کرده بود. سرنوشت برک بعد از سوء قصد به جان معاویه برک پس از دستگیری، به امید رهایی از چنگ معاویه، بیدرنگ، ماجرای توطئه قتل آن سه تن را نزد او فاش کرد و از وی خواست تا منتظر خبر قتل حضرت علی علیه السلام باشد؛ و نیز پیشنهاد کرد که اگر ابن ملجم موفق نشد، به وی اجازه دهد تا برای قتل علی علیه السلام رهسپار شود، و پس از انجام کار برگردد و خود را به معاویه تسلیم کند. برخی گفته اند که معاویه در همانجا حکم قتل او را صادر کرد بعضی برآن اند که او را به زندان انداخت و پس از دریافت خبر مرگ علی علیه السلام او را آزاد کرد. اما طبق روایتی که ظاهراً معروفتر است، معاویه دستور داد تا دستها و پاها(یا یک دست و یک پا)ی او را قطع کردند و او را به بصره فرستادند. برک در آنجا ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. اما زیادبن ابیه، حاکم بصره، به این بهانه که برک معاویه را برای همیشه از فرزنددار شدن محروم کرده، فرمان قتل او را داد منابع جهت مطالعه (۱) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المسّمی ' کتاب العبر و دیوان المبتدأ والخبر، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۲) ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ ادوارد سخو، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۴۷/ ۱۹۰۴ـ ۱۹۴۰. (۳) ابن کَلبی، جَمهرة النسب لاِبن الکَلبی، ج۱، قاهره ( تاریخ مقدمه ۱۹۸۲ ). (۴) عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹. (۵) محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ( ۱۳۸۲ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷ ). (۶) محمدبن یزید مبرد، الکامل، قاهره ۱۳۳۹. (۷) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل، پاریس ۱۸۶۱ـ۱۸۷۷، چاپ افست تهران ۱۹۷۰. (۸) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم ۱۴۱۳. (۹) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲. (۱۰) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۰، چاپ محمد رفعت فتح الله، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵.
برک از نخستین خوارجی بود که در کتابهای ملل و نحل اصطلاحاً به آنان «مُحَکِّمة اُولی '» می گویند. شهرت او به این دلیل است که با ابن ملجم و عمروبن بکر تمیمی (یا زاذویه ) برای کشتن همزمان علی علیه السلام، معاویه و عمروعاص، در مکه هم پیمان شد. عهده داری قتل معاویه توسط برک برک کشتن معاویه را برعهده گرفت و به شام رفت هر سه نفر در یک شب، کار خود را آغاز کردند. او در حین نماز به معاویه حمله برد، ولی ضربه خنجرش کارگر نشد و تنها به مقطوع النسل شدن معاویه انجامید که بر حسب روایات تاریخی معاویه تصمیم گرفت از آن پس در درون مقصوره ای نماز بگزارد. به گفته جاحظ، معاویه دیدن سگی بر روی منبر، را راهنمای خود به این اقدام می دانست، گرچه پس از حمله برک، چنین کرده بود. سرنوشت برک بعد از سوء قصد به جان معاویه برک پس از دستگیری، به امید رهایی از چنگ معاویه، بیدرنگ، ماجرای توطئه قتل آن سه تن را نزد او فاش کرد و از وی خواست تا منتظر خبر قتل حضرت علی علیه السلام باشد؛ و نیز پیشنهاد کرد که اگر ابن ملجم موفق نشد، به وی اجازه دهد تا برای قتل علی علیه السلام رهسپار شود، و پس از انجام کار برگردد و خود را به معاویه تسلیم کند. برخی گفته اند که معاویه در همانجا حکم قتل او را صادر کرد بعضی برآن اند که او را به زندان انداخت و پس از دریافت خبر مرگ علی علیه السلام او را آزاد کرد. اما طبق روایتی که ظاهراً معروفتر است، معاویه دستور داد تا دستها و پاها(یا یک دست و یک پا)ی او را قطع کردند و او را به بصره فرستادند. برک در آنجا ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. اما زیادبن ابیه، حاکم بصره، به این بهانه که برک معاویه را برای همیشه از فرزنددار شدن محروم کرده، فرمان قتل او را داد منابع جهت مطالعه (۱) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون المسّمی ' کتاب العبر و دیوان المبتدأ والخبر، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. (۲) ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، چاپ ادوارد سخو، لیدن ۱۳۲۱ـ۱۳۴۷/ ۱۹۰۴ـ ۱۹۴۰. (۳) ابن کَلبی، جَمهرة النسب لاِبن الکَلبی، ج۱، قاهره ( تاریخ مقدمه ۱۹۸۲ ). (۴) عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۹. (۵) محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم والملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ( ۱۳۸۲ـ ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷ ). (۶) محمدبن یزید مبرد، الکامل، قاهره ۱۳۳۹. (۷) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ باربیه دمینار و پاوه دکورتل، پاریس ۱۸۶۱ـ۱۸۷۷، چاپ افست تهران ۱۹۷۰. (۸) محمدبن محمد مفید، الارشاد، قم ۱۴۱۳. (۹) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲. (۱۰) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۲۰، چاپ محمد رفعت فتح الله، قاهره ۱۳۹۵/۱۹۷۵.