مترادف حج گزار: زایر بیت اله، حاجی
لغت نامه دهخدا
حج گزار. [ ح َ گ ُ ] ( نف مرکب ) حاج. آنکه زیارت کعبه با شرائط وارده در شرع کند :
گر بشنود کسی که تو پهلوی کعبه ای
حج ناگزارده شود از کعبه باز پس.سعدی.
فرهنگ فارسی
آنکه زیارت کعبه با شرائط وارده در شرع