حثفل. [ ح ُ ف ُ ] ( ع اِ ) لغتی است در حُطفل در تمام معانی آن. || لغتی است در حتفل بفوقانی. بقیه شوربا یا اشکنه باقی زیر شوربا. || دردی روغن. خره. || مال بلایه. || چرک زهدان. || مردم فرومایه. || ریزه های گوشت در بن دیگ. ( منتهی الارب ). || بترین طعام ( ؟ ). ( در سه نسخه خطی مهذب الاسماء ).