حتود

لغت نامه دهخدا

حتود. [ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حُتُد.

حتود. [ ح ُ ] ( ع مص ) حتود بجائی ؛ مقیم شدن بدانجا. || خالص الأصل شدن. ( از منتهی الارب ).

حتود.[ ح ُ ] ( ع اِ ) مشارع. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس