[ویکی فقه] حتمیت موضوع قضیه موجبه یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای لزوم موجود بودن موضوع در قضیه موجبه است.
سه چیز سبب احتیاج قضایا به وجود موضوع است که بعضی از قضایا واجد هر سه علت و بعضی واجد دو علت اند و در بعضی، بیش از یک علت یافت نمی شود. این سه عبارت اند از:۱. حکم؛۲. موجبه بودن حکم؛۳. نتیجه و غایت یا چگونگی حکم که بیانگر خصوصیات و قیود وجود موضوع است.
← حکم در قضیه
توضیح اینکه اغراض و نتایجی که باعث صدور احکام و تشکیل قضایا می شود یکی از این امور است: ۱. بیان حالات و آثار و خواص خارجی موضوعات که در قالب قضایای خارجیه است. ۲. بیان حالات ذهنی موضوع، مثل قضیه «انسان نوع است» و سایر قضایای منطقی. ۳. بیان حالت خارجی موضوع از لحاظ عدمیت آن، مثل: پرویز معدوم است، شریک باری ممتنع است و اجتماع دو نقیض محال است. مفاد این قضایا آن است که آنچه را در ذهن، پرویز یا نقیضین یا شریک باری تصور می کنیم معدوم خارجی اند. ۴. بیان حالت ذات ماهیت، بدون بستگی به وجود ذهنی یا خارجی آن، مثل احکام صادر شده برای موضوعات هندسی که وجود ذهنی یا خارجی آنها هیچ دخالتی در وجود این محمولات و خواص و آثار موضوعات آنها ندارد و توجهی به وجود خارجی یا ذهنی آنها نیست. از اینجا روشن می شود که حکم، مطلق وجود را برای موضوع ثابت می کند و خصوصیات و قیود وجود موضوع، معلول نتیجه و غایت حکم است. غایت حکم، اصل حکم را از حال اطلاق بیرون می برد و بالعرض هر یک از قضایا را به نوع خاصی از وجود موضوع اختصاص می دهد و خصوصیت حکم، باعث خصوصیت وجود موضوع می شود. بنابراین غایت حکم که بیانگر نحوه وجود موضوع و سایر خصوصیات مرتبط با موضوع است علت و سبب دیگری است برای حتمیت وجود موضوع در قضیه موجبه.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
...
سه چیز سبب احتیاج قضایا به وجود موضوع است که بعضی از قضایا واجد هر سه علت و بعضی واجد دو علت اند و در بعضی، بیش از یک علت یافت نمی شود. این سه عبارت اند از:۱. حکم؛۲. موجبه بودن حکم؛۳. نتیجه و غایت یا چگونگی حکم که بیانگر خصوصیات و قیود وجود موضوع است.
← حکم در قضیه
توضیح اینکه اغراض و نتایجی که باعث صدور احکام و تشکیل قضایا می شود یکی از این امور است: ۱. بیان حالات و آثار و خواص خارجی موضوعات که در قالب قضایای خارجیه است. ۲. بیان حالات ذهنی موضوع، مثل قضیه «انسان نوع است» و سایر قضایای منطقی. ۳. بیان حالت خارجی موضوع از لحاظ عدمیت آن، مثل: پرویز معدوم است، شریک باری ممتنع است و اجتماع دو نقیض محال است. مفاد این قضایا آن است که آنچه را در ذهن، پرویز یا نقیضین یا شریک باری تصور می کنیم معدوم خارجی اند. ۴. بیان حالت ذات ماهیت، بدون بستگی به وجود ذهنی یا خارجی آن، مثل احکام صادر شده برای موضوعات هندسی که وجود ذهنی یا خارجی آنها هیچ دخالتی در وجود این محمولات و خواص و آثار موضوعات آنها ندارد و توجهی به وجود خارجی یا ذهنی آنها نیست. از اینجا روشن می شود که حکم، مطلق وجود را برای موضوع ثابت می کند و خصوصیات و قیود وجود موضوع، معلول نتیجه و غایت حکم است. غایت حکم، اصل حکم را از حال اطلاق بیرون می برد و بالعرض هر یک از قضایا را به نوع خاصی از وجود موضوع اختصاص می دهد و خصوصیت حکم، باعث خصوصیت وجود موضوع می شود. بنابراین غایت حکم که بیانگر نحوه وجود موضوع و سایر خصوصیات مرتبط با موضوع است علت و سبب دیگری است برای حتمیت وجود موضوع در قضیه موجبه.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
...
wikifeqh: حتمیت_موضوع_قضیه_موجبه