حترش. [ ح ِ رِ ] ( ع ص ) کوتاه خردجثه. ( منتهی الارب ).حترش. [ ح ِ رِ ] ( اِخ ) جدی جاهلی. بنوحترش. بطنی از بنی عقیل و ایشان را حتارشه هم گویند. ( منتهی الارب ).