حتار. [ ح ِ ] ( ع اِ ) غلاف قضیب. ( منتهی الارب ). || چین جامه. || سر خریطه. || گرداگرد ناخن. || کناره گوش. حتار اُذُن ؛ گرداگرد گوش. || هرچه فراز گیرد چیزی را گرد وی. ج ، حُتر. || حلقه دُبُر یا آنچه ما بین دُبُر و قبل است یا خطی که میان خصیتین است. || آب چشم. || گرداگرد چشم. || گوشتی مانند دندان نیش دراقصای دهان شتر. || حلقه های رسن در کناره های خرگاه که طنابها را بدان بندند. ( منتهی الارب ).