حبیش

لغت نامه دهخدا

حبیش. [ ح ُ ب َ ] ( ع اِ ) غُرغُر. مرغ مصری. ضرب من الدجاج اسود او مختلف الالوان. ( قطر المحیط ).

حبیش. [ ح ُ ب َ ] ( اِخ ) موضعی است در قول نصر. ( معجم البلدان ). قلعه ای است بنی عبید را نزد کوه.

حبیش. [ ح ُ ب َ ] ( اِخ ) وی از زیدبن اسلم از ابن عمر روایت کند. عسقلانی او را پس از ذکرحبیش بن دینار آورده است. ( لسان المیزان ج 2 ص 175 ).

حبیش. [ ح ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم تفلیسی. رجوع به حبیش تفلیسی شود.

حبیش. [ ] ( اِخ ) ابن اشعر. رجوع به حبیش بن خالدبن سعد شود.

حبیش. [ح ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن بشر. رجوع به حبیش بن مبشر شود.

حبیش. [ ح َ ] ( اِخ ) ابن حارث بن اسدبن عمروبن ربیعةبن حضرمی اصغر، برادر حبش بن حارث است.

حبیش. [ ] ( اِخ ) ابن حباشةبن اوس بن بلال اسدی پدر ذر میباشد. ابوالقاسم بن ابی عبداﷲبن مندة در کتاب «من روی حدیث لیلةالقدر» حدیثی از وی آورده. و آن حدیث چنین است : «من طریق ذربن حبیش قال حدثنی اُبی ...» و او اُبی بن کعب صحابی است لیکن ابوالقاسم مذکور او را به فتح همزه خوانده و حبیش را از صحابه شمرده است. و این خطائی ظاهر است. و این مرد غیر از حبیش اسدی است. ( الاصابة ج 2 ص 76 ).

حبیش. [ ] ( اِخ ) ابن حذافة سهمی. حمیدی گوید: معمر او را یک بار حبیش با مهمله و موحدة آورده و یک بار با معجمة و نون. قلت عسقلانی و فی الصحیحین کذلک و هو الصواب. ( الاصابه ج 2 ص 75 و 76 ).

حبیش. [ ح ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن الحسن. نام طبیب و گیاه شناسی صاحب تألیف در فن خویش و ابن البیطار در مفردات از او بسیار روایت آرد. رجوع به حبیش اعسم شود.

حبیش. [ ] ( اِخ ) ابن خالدبن سعدبن منقذبن ربیعةبن اصرم بن خُبَیس بن حرام بن حبیشةبن کعب بن عمرو خزاعی. مکنی به ابوصخر. و او را حبیش بن اشعر، و حبیش اشعری نیز گویند. او برادر ام معبد است. موسی بن عقبه و جز او گویند: روز فتح مکه کشته شد. بخاری روایت کرده که حبیش بن اشعر در روز فتح مکه با خالدبن ولید بود، و کشته شد. بغوی و ابن شاهین داستان ام معبد و مهاجرت پیغمبر از مکه به مدینه را از ابن حبیش نقل کنند. ( الاصابة ج 1 ص 324 ). ابن عبدالبر و ابن مندة و ابونعیم نیز او را یاد کرده و در عداد صحابه شمرده اند لیکن مجهول الحال است. ( تنقیح المقال ج 1 ص 254 ). و داستان ام معبد چنانست که چون حضرت نبی اکرم صلوات اﷲ علیه با ابی بکر صدیق به قصد مدینه به نهانی از مکه بیرون شد در راه به خیمه حبیش مصادف شد و از او شیر طلبید و او گفت میشهای وی بار نگرفته از آن رو شیر ندارد. حضرت رسول اﷲ صلوات اﷲ علیه فرمود تا میشی را که آبستن نبود بدوشیدند و کاسه ای پر کرده و با ابی بکر رضی اﷲ عنه بنوشید، و حبیش با دیدن این معجزه دین اسلام پذیرفت و خواهر حبیش ام معبد است و این خبر از او روایت شده است. او در فتح مکه به شهادت رسید. وی در فتح مکه درسپاه خالدبن ولید شرکت کرد و با کرزبن جبار راه را گم کرده به دست دشمن کشته شد. ( قاموس الاعلام ترکی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

تفلیسی ابو الفضل ابراهیم بن محمد مکنی به ابو الفضل و ملقب به کمال الدین در حکمت هیئت و نجوم هندسه لغت تفسیر طب و غیره نامبردار و صاحب تصانیف است ( ف. حدود ۶۲۵ ه. ق . ) آثار عمده وی از این قرار است : تقویم الادویه تلخیص علل القر آن بیان النجوم قانون الادب فی ظبط کلمات العرب ( بفارسی ) کامل التعبیر ( بفارسی ) . جوامع البیان ( بفارسی ) وجوه القر آن ( بفارسی ) ترجمان قوانی ( بفارسی ) .
ابن عبدالله محدث است

پیشنهاد کاربران

بپرس