حبیب کاتب

لغت نامه دهخدا

حبیب کاتب. [ ح َ ب ِ ت ِ ] ( اِخ ) ( مولانا... ) شخصی ادیب لبیب ، و در صنعت کتابت شهرت دارد و خویش مولانا فتح اﷲکاتب است و این شعر از اوست :
چو بلبل با غم گل چهره خود شادیی دارم
قدش را بنده ام و ز سرو باغ آزادیی دارم.
رجوع به بهشت هشتم ذیل ترجمه مجالس النفائس ترجمه حکیم شاه قزوینی چ تهران 1320 هَ. ق. ص 394 شود.

فرهنگ فارسی

شخصی ادیب لبیب و در صنعت کتابت شهرت دارد و خویش مولانا فتح الله کانب است

پیشنهاد کاربران

بپرس