حبیب عودی

لغت نامه دهخدا

حبیب عودی. [ ح َ ب ِ ] ( اِخ ) درسنه 802 هَ. ق. امیر تیمور پس از بازگشت از هندوستان عزم رفتن به آذربایجان کرد و موجب ، آن بود که امیرزاده میرانشاه به سبب فروافتادن از اسب در شکار به اختلال دماغ دچار گردیده بود و بذل و بخشش های نابجا میکرد و به خونریزیهای ناحق مقدم میشد. امیر تیمور بر آن شد که به آذربایجان رود و میرانشاه را که در آنجا مقیم بود، سیاست کند. چون بنا به گفته بانوی عظمی زن میرانشاه که از وی رنجیده بود به سمرقند آمده ، احتمال میرفت که شاهزاده طریق مخالفت بسپرد، پس از آنکه میرزا میرانشاه به آستان امیر تیمور رسید چون بکرات امیرتیمور شنوده بود که افراط میل میرانشاه به شرب مدام و صحبت ساقیان سیم اندام به سبب ترغیب طایفه ای از مردم ندیم پیشه و زمره ای از استادان سازنده بوده که پیوسته مرافقت شاهزاده مینموده اند، نایره غضب وی اشتعال یافت و حکم فرمود که : ندما و سازندگان میرزا میرانشاه را بر دار اعتبار کشند و به موجب فرموده میرزا محمد کاخکی که با وجود تبحر در علوم معقول و منقول در شیوه نظم و نثر و جدّ و هزل از فضلای زمان ممتاز بود و استاد قطب الدین نائی و حبیب عودی و عبدالمؤمن گوینده که هر یک در فن موسیقی و ادوار در زیر گنبد دوار شبیه و نظیر نداشتند گرفتار گشتند و چون ایشان را به پای دار آوردند، مولا محمد کاخکی برسبیل مطایبه روی به استاد قطب الدین آورده گفت : خدمت استادی که پیوسته پیر و پیش قدم بوده اند باید که حالا نیز همان طریقه مرعی دارند. استاد قطب الدین گفت : چه محل مزاحست ؟ جلاد نخست ریسمان بر پای قطب الدین نائی انداخته و او را بردار کشید و چون نوبت به مولانا محمد کاخکی رسید این دو بیت منظوم گردانید:
پایان کار و آخر عمر است ملحدا
گر بایدت و گر نه بدست اختیار نیست
مردانه وار گر ببرندت به پای دار
مردانه پای دار، جهان پایدار نیست.
و همان لحظه سایر رفیقان ایشان را از همان شربت چشانیدند. ( از حبیب السیر جزو 3 مجلد 3 چ اول طهران به تلخیص و اختصار ) ( رجال حبیب السیر ص 105 ). براون گوید: وی در دربار میرانشاه پسر امیر تیمور گورگان میزیسته. هنگامی که امیرتیمور در هندوستان مشغول نبرد بودپی در پی خبر وخامت اوضاع آذربایجان در اثر نالایقی میرانشاه میشنید تا بالاخره ناچار گردید زدوخورد هندوستان را رها کرده و به ایران بازگشت و فکر خود را معطوف آذربایجان نمود. میرانشاه به اردوی پدر پیوست و از اعمال ناشایست خود معذرت خواست. امیر تیمور از مشاهده خراب کاریهای میرانشاه سخت خشمناک گردیده دستورداد جمعی از درباریان میرانشاه و شعراء ندیم او را من جمله حبیب عودی در قزوین یا نزدیک آن شهر به دار آویختند. ( تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه حکمت ج 3 ). حبیب عودی اکنون از اصطلاحات موسیقی میباشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس