حبیب عودی
لغت نامه دهخدا
پایان کار و آخر عمر است ملحدا
گر بایدت و گر نه بدست اختیار نیست
مردانه وار گر ببرندت به پای دار
مردانه پای دار، جهان پایدار نیست.
و همان لحظه سایر رفیقان ایشان را از همان شربت چشانیدند. ( از حبیب السیر جزو 3 مجلد 3 چ اول طهران به تلخیص و اختصار ) ( رجال حبیب السیر ص 105 ). براون گوید: وی در دربار میرانشاه پسر امیر تیمور گورگان میزیسته. هنگامی که امیرتیمور در هندوستان مشغول نبرد بودپی در پی خبر وخامت اوضاع آذربایجان در اثر نالایقی میرانشاه میشنید تا بالاخره ناچار گردید زدوخورد هندوستان را رها کرده و به ایران بازگشت و فکر خود را معطوف آذربایجان نمود. میرانشاه به اردوی پدر پیوست و از اعمال ناشایست خود معذرت خواست. امیر تیمور از مشاهده خراب کاریهای میرانشاه سخت خشمناک گردیده دستورداد جمعی از درباریان میرانشاه و شعراء ندیم او را من جمله حبیب عودی در قزوین یا نزدیک آن شهر به دار آویختند. ( تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه حکمت ج 3 ). حبیب عودی اکنون از اصطلاحات موسیقی میباشد.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید