حبیب السیر

/habibossiyar/

فرهنگ فارسی

تاریخ عمومی فارسی تالیف خواند میر که وقایع را از ابتدای تاریخ بشر تا وفات شاه اسماعیل صفوی ( ۹۳٠ ه. ق . ) در آن آورده تاریخ شروع تالیف این کتاب ۹۲۷ و سال اختتام آن ۹۳٠ ه. ق . است حبیب السیر شامل سه جلد است و بمناسبت احتوای تفضیل اوایل کار و شرح سلطنت شاه اسماعیل که مولف معاصر او بوده است دارای اهمیت است .

پیشنهاد کاربران

سیر با ی فتحه مشدد می باشد به معنی عربی و عبری و انگلیسی به معنی پیام بر و پیشگو است . از سادات منسوب به حسینی ذریه زین العابدین می باشند . از خاندان بزرگ و گسترده سلسله های بزرگ در تاریخ ایران و همسایه
...
[مشاهده متن کامل]
کشورهای ایران کنونی است در زمان قاجار این نسب بصورت فامیلی در امده است . اکنون ابادیهایی در اطراف شیراز و نور بدین نام وجوددارد . حبیب الله سیر در زمان یزدگرد سوم بعنوان وزیر و مورخ و دانشمند علوم در خطه های ایران صدارت می کرد. دارای اثاری مختلف منجمله گنج نامه و روایت تاریخ و لشکر کشی و جنگها و اداب و رسوم و شجره مناطق صدارت از حبیب لله باقیمانده است که اخوند میر انرا جمع اوری و بصور ت کتابی بنام خود ، تدوین نموده است . برای همین سیر سبکی در تاریخ نویسی نیز شناخته می شود . نسخه های خطی ان اکنون در مناطق مورد وصف لشکر کشی دست به دست می چرخد ولی ردی از ان در کتاب خانه و موزه ملی و مجلس پیدا نگردید . اخرین صدارت ایشان در فیروزکوه به پادشهای فیروز شاه می باشد و اکنون منطقه ای بنام سیر کوه و خاندانی نیز بدین نام باقیمانده است که برخی از انها از نعمت علم پیشگویی برخودار می باشند . درحبیب الله سیر برعکس دانشمندادن غیر رجالی تاریخ ایران در حکومت های بعدی ایران ، نام و اثار و شخصیت اش در سکوت گذاشته اند . و او را فقط جزیی از کتاباخوند میر نهایتا می دانند . سرداری بزرگ در تاریخباستانی ارمنستان بدین نسب وجوددارد . در ترکیه با siyar خاندانی وجود دارد در هندوستان در بین مهارجه های ثروتمند و مسلمان و سادات بدین نسب وجود دارد .

جور حوادث لامع طبع پاکش دراک حقایق معانى و ذهن دراکش
تاریخ حبیب السیر، ج4 ، ص: 97
جامع دقایق نکتهدانى کف باذلش کافل مصالح افاضل و غمام انعامش شامل شرایف امائل نظم
گشت ملک از عدالتش معمور ظلم شد از سیاستش مستورذات او بود زیب تخت و سریر نور رایش چو مهر عالمگیر
...
[مشاهده متن کامل]

کف جودش چو ابر گوهربار جوهرطبع او نکو آثار
و آن شاهزاده عالىگهر در روز گرفتارى پدر در ضمان حمایت حضرت داور بجانب خراسان
نهضت فرمود و قرین صحت و سلامت روز پنجشنبه دوم ماه مبارک رمضان سنه ثلاث و سبعین و
ثمانمائه بدار السلطنه هراه رسیده بدارائى سپاهى و رعیت اشتغال نمود و در روز جمعه سیم ماه
مذکور در مسجد جامع آن بلده فاخره خطبه بنام حضرت صاحبقران امیر تیمور گورکان و میرزا
سلطان ابو سعید و میرزا سلطان احمد و میرزا سلطان محمود خواندند و بدان واسطه خبر واقعه
جانسوز سلطان سعید بتحقیق پیوسته طوایف انام از خواص و عوام صداى نوحه و زارى باوج فلک
زنگارى رسانیدند بیت
بگردید عالم ز آئین خویش که آمد عجب مشگل صعب پیش
و صباح شنبه چهارم کوتوال قلعه اختیار الدین باغى گشت و مردم جوقجوق شعار هوادارى
سلطان حسین میرزا ظاهر کرده کار از حیز تدبیر درگذشت بنابرآن در وقت استوار سلطان محمود
میرزا باتفاق امیر یار مغول و امیر قنبر على و جمعى دیگر از سالکان طریق یکدلى از دروازه
خویش بیرون رفته روى توجه بصوب سمرقند نهاد و بعد از وصول بدان بلده فردوس میرزا سلطان
احمد ابواب لطف و مرحمت بر روى برادر بگشاد و چندگاهى میان برادران طریق موافقت
مسلوک بوده آخر الامر میرزا سلطانمحمود روزى ببهانه شکار از شهر بیرون رفت و باغواء احمد
مشتاق و سید بدر و خسرو شاه و بعضى دیگر از مقربان درگاه راه حصار شادمان پیش گرفت و
بعد از وصول بمقصد امیر قنبر على که در آنوقت حاکم آنولایت بود میرزا سلطانمحمود را
بسلطنت برداشت و آنحضرت در ولایات ترمذ و چغانیان و حصار و ختلان و قندز و بقلان و
بدخشان تا کوتل هندوکش علم سلطنت برافراشت و میرزا سلطانمحمود در ایام فرمان فرمائى
چند؟؟؟ بت سپاه بطرف کتور و جبال سیاهپوشان برد و با کفار آندیار لوازم غزا و جهاد بجاى
آورد لا جرم ملقب بغازى گشت و طغراى فرامین خود را سلطان محمود غازى نوشت و
آنحضرت را در اوقات سلطنت با سلطانحسین میرزا مکررا جنک و صلح اتفاق افتاد چنانچه در
اثناء بیان وقایع آتیه خامه دو زبان بتقریر آن حالات زبان خواهد گشود و چون در شوال سال
هشتصد و نود و نه میرزا سلطان احمد در سمرقند وفات یافت سلطانمحمود میرزا بنابر استدعاءاعاظم امرا از حصار بسمرقند شتافت و کوکب اقبالش بدرجه کمال رسیده در دار الملک حضرت
صاحبقرانى قدم بر مسند کامرانى نهاد و باستمالت امرا و ارکان دولت پرداخته ابواب عیش و
عشرت برگشاد و میرزا ملک محمد را که داماد آنحضرت و پسر برادر بزرگتر سلطانسعید میرزا
منوچهر بود و خیال استقلال داشت با دیگرى از شاهزادگان تیمورى گرفته بقتل رسانید و نسبت
بمتعلقان حضرت ولایتپناه خواجه ناصر الدین عبید اللّه که پیوسته در ظلال حمایت ایشان فرق
انسان از حاکمان در ضمان امان
تاریخ حبیب السیر، ج4 ، ص:

هو
کتابی در تاریخ عمومی ، از خواند میر به زبان فارسی.

بپرس