حبوط

/habut/

لغت نامه دهخدا

حبوط. [ ح ُ ] ( ع مص ) حبط در تمام معانی. باطل شدن. ( ترجمان جرجانی ) ( منتهی الارب ). باطل شدن کار. ( دهار ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). باطل شدن ثواب و عمل. باطل و ناچیز شدن ثواب و عمل. ( صراح ) ( غیاث ).

فرهنگ فارسی

در تمام معانی باطل شدن

پیشنهاد کاربران

حبوط ؛ تعریف و مفهومی که این کلیدواژه در قانون و قواعد ایجاد کلمات از خودش برای ما دارد به معنی بازگشتی محترمانه و تحت حفاظت و از بالا به پایین و سرازیر گونه و بازگشت به یک مرحله قبل تر از جانب محبوب روزگار، پرودگار عالم جهت بازپروری بنده خاص خودش، و رشد و نمو حبه ی هستی می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

مُصَوّت حرف ( او ) در ساختمان کلمه ی حبوط و دیگر کلمات نماد وجود یک جریان جاری و دارای حرکت می باشد مثل سقوط فرود سعود سود رود شوت سوت صوت فلوت و. . .
تحلیل و تفسیر مبسوط این کلیدواژه مرتبط با معنا و مفهوم کلمه ی محفل در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی تبیین شده است ؛
محفل ؛ ریشه ی اصلی این کلمه ، کلمه ی حف می باشد و حرف ( م ) در ابتدای ساختمان این کلمه نماد محل ، موقعیت ، مکان و منبع می باشد.
در ساختمان کلمه ی محفل کلمه ی حفظ و حفاظت و محافظت نهفته شده است.
بر همین مبنا کلمه ی محفل به معنی مکان امن و حفاظت شده دارای معنا و مفهوم می باشد.
مدل و حکمت نگارش و نگارگری حرف ( ح ) در مفهوم کلمات نماد یک موقعیت حاشیه ای و قابل مشاهده و بیرونی و خارجی می باشد که اگر به صورت حرف ( ه ) در ساختمان کلمات استفاده شود نماد یک مفهوم دارای عمق و مرکزی و نهفته شده در نهاد و نهان هر چیزی می باشد. مثل دو کلمه ی بحر و بهر که حقیقت نگارش حرف ( ح ) دارای یک عینیت قابل مشاهده و بیرونی و واقعی به صورت موج دریا می باشد و مفهوم دریا را به صورت یک پهنه ی وسیع و دارای موج در مفهوم این کلمه ایجاد می کند. و نگارگری حرف ( ه ) که به صورت یک دایره طراحی شده است اشاره به میان دار بودن و عمق چیزی را دارد مثل همین کلمه ی بهر در کلمه ی بحر که اشاره به قابل بهره برداری بودن از اعماق بحر را به ما می رساند.
همچنین در کلمه ی محفل که حرف ( ف ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد کلمه ی مهبل در یک موقعیت کاربردی دیگر به معنی محل محبوس دارای محافظت قابل مشاهده است.
از کلمه ی ریشه ای حف در موقعیت های کاربردی مختلف در ساختمان کلمات در پهنه واژگان و دریای لغات استفاده شده است مثل نحیف حبس حبه حبوط حب و. . .
به عنوان نمونه تفسیر کلمه ی نحیف در متن زیر خدمت علاقمندان به مقوله ی زبان شناسی تحلیل و تبیین شده است ؛
نحیف ؛ افزونه ی حرف منفی ( ن ) در این کلمه به مفهوم نبودن و نداشتن می باشد.
در ساختمان کلمه ی نحیف کلمه ی حفظ و حفاظت و محافظت نهفته شده است. یعنی کلمه ی نحیف به معنی حیف بودن هر چیز ارزشمندی که نیاز به محافظت دارد.
کلمه ی موازی که برای کلمه ی نحیف قابل تعریف است کلمه ی نزار به معنی نیاز به دریافت زور می باشد.
کلمه ی لاغر نیز به همینگونه که یک کلمه ی عربی می باشد حرف لا به معنی نبودن و غر که یک نیم کلمه در ساختمان کلمه ی لاغر می باشد به معنی غرش و خروش و خروشیدن به معنی نداشتن غرش و نداشتن توانایی برای خروشیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
کلمه ی باریک نیز که یک تعریف موازی برای کلمه ی لاغر و نحیف می باشد دارای ریشه و مصدر بار به معنی پُری و پر بودن می باشد حرف ( ک ) در ساختمان این کلمه نماد کوچک بودن و کم بودن می باشد بر همین مبنا کلمه ی باریک به معنی کم بار بودن و پُر نبودن دارای معنا و مفهوم می باشد. حرف ( ب ) در قانون و قواعد ایجاد کلمات به دلیل نزدیکی محل صدور آوای آن به حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( پ ) می باشد. به عنوان مثال کلمه ی باران به معنی نعمتی از نعمت های خداوند متعال که خاصیت پربار کننده برای طبیعت دارد دارای معنا می باشد.