حبشیه

لغت نامه دهخدا

( حبشیة ) حبشیة. [ ح َ ب َ شی ی َ ] ( ع ص نسبی ) تأنیت حبشی. زنی حبشی. دده. || شتران سخت سیاه. || گیاه بهمی بسیار و درهم پیچیده. ( منتهی الارب ).

حبشیة. [ ح ُ شی ی َ ] ( ع اِ ) نوعی از موران بزرگ و سیاه. || شتران سخت سیاه. ( منتهی الارب ).

حبشیة. [ ح ُ شی ی َ ] ( اِخ ) ابن سلول. نام جد عمران بن حسین است. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس