حبسیات

/habsiyyAt/

لغت نامه دهخدا

حبسیات. [ ح َ سی یا ] ( ع اِ ) ج ِ حبسیة. شعرها که شاعر در آنگاه که به زندان است گفته باشد : و اصحاب انصاف دانند که حبسیات مسعود در علو به چه درجه است. ( چهارمقاله نظامی ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) جمع حبسیه : (( حبسیات مسعود سعد در نوع خودبی نظیر است . ) )

پیشنهاد کاربران

بپرس