لغت نامه دهخدا
حبس البول. [ ح َ سُل ْ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) اُسر. شاشبند. شاشبندی. احتباس بول. احتقان . عسرالبول. در علاج آن در قرابادین آمده است : انیسون ، تخم کرفس از هر یک سه درم ، قندسفید چهار درم همه را کوفته و بیخته کفه زنند ( یعنی کفلمه کنند ) و نیم پیاله حلیب بزور ثلاثة یعنی تخم خیار و تخم بادرنگ و تخم خربزه از عقب آن بیاشامند.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) بند آمدن ادار بهر علت که باشد و معمولا بعلت انسداد مجاری عبور و خروج ادرار ( حالبها و پیشابراه ) پیش میاید احتباس البول بند آمدن ادار شاش بند
شاشبند
بندشدن مجرای بول، مرضی که انسان نتواندادرارکند
فرهنگ عمید
عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، شاش بند.