حبحبوه. [ ] ( ع اِ ) داود ضریر انطاکی گوید: شجر بالشحر و عمان فی عظم النارجیل و المستعمل من هذا حب اکبر من النارجیل و ارق قشراً و نعم جسما ینکسر عن قطع صغار اقل من الحمص و اکبر، و شی ناعُم کالدقیق کل ُ الی الغبرة و الصفار. حادُ لذاع شدیدالقبض و الحموضة اذا بقی فی حبه بقیت قوته سبع سنین و ان اخرج سقطت بعد سنة. و هو بارد فی الثانیة یابس فی الثالثة. یقطع الاسهال المزمن و نزف الدم من یومه و العطش و اللهیب الصفراوی و القی و الغثیان. و اذا شرب اسبوعاً منع البخار عن الرأس و الدوخه و الصداع الحار و السدر و الدوار، و بالعسل یذهب الزحیر و هو یضر الصدر و یفسد الصوت و یحدث السعال و تصلحه الکتیرا وشربته الی درهم و بدله السماق. صاحب تحفه گوید: ثمردرختی است در عمان از نارجیل بزرگتر و بی لیف و چون شکسته شود اجزاء او مشتمل می شود بقدر نخودی و بزرگتراز آن و چیز نرمی شبیه به آرد و همه اغبر و تندلذاع و بسیارقابض و ترش و مادامی که در ثمر او است قوتش تا هفت سال باقی ماند و چون بیرون آرند تا یک سال. در دوم سرد و در سیم خشک و قاطع اسهال مزمن و نزف الدم و تشنگی و التهاب صفرا و قی و غثیان. چون یک هفته مداومت نمایند جهت رفع صداع حار و منع تصاعد بخار به دماغ و سدر و دوار ، و باعسل جهت زحیر نافع و مضر سینه و صوت و مورث سعال و مصلحش کتیرا و قدر شربتش یک درهم و بدلش سماق است.