حباج

لغت نامه دهخدا

حباج. [ح َ ] ( ع اِ ) درختی است. || درخت انگور.

حباج. [ ح َ ] ( ع مص ) چوب بزدن. || تیز دادن. ( زوزنی ). رجوع به حباق شود.

فرهنگ فارسی

چوب بزدن تیز دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس