حبا

لغت نامه دهخدا

حبا. [ ح َ ] ( ع اِ ) ابر برهم نشسته. ابربلند برآمده نزدیک افق مانند کوه. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ابر بر هم نشسته

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شَغَفَهَا: درون قلبش نفوذ کرده (در عبارت "شغفها حبا "یعنی محبت یوسف تا شغاف قلب زلیخا راه یافته بود و شغاف قلب به معنای غلافی است که محیط به قلب است . )
ریشه کلمه:
حبب (۹۵ بار)

پیشنهاد کاربران

معانی حبا حبا. [ ح َ ] ( ع اِ ) ابر برهم نشسته. ابربلند برآمده نزدیک افق مانند کوه. ( منتهی الارب ) . ابر بر هم نشسته [ویکی الکتاب] معنی شَغَفَهَا: درون قلبش نفوذ کرده ( در عبارت "شغفها حبا "یعنی محبت یوسف تا شغاف قلب زلیخا راه یافته بود و شغاف قلب به معنای غلافی است که محیط به قلب است . )
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه کلمه:
حبب ( ۹۵ بار ) معانی حبا می باشد.