حب سورنجان

لغت نامه دهخدا

حب سورنجان. [ ح َب ْ ب ِ رِ ] ( اِ مرکب ) معجونی است از صبر سقوطری و تربد مجوف سفید تراشیده ، سورنجان مصری از هر یک ، یک مثقال ، ماهی زهرج یک درم ، حب النیل ، غاریقون از هر یک نیم درم ، کتیرا، نمک هندی ، شحم حنظل از هر یک دانگی ،کوفته و بیخته و به آب کرفس تر بسرشند و حب سازند واین یک شربت است. ( از بحر الجواهر ). و داود ضریر انطاکی گوید: حب السورنجان ینسب الی جالینوس. و الصحیح انه للشیخ و لقد رأیته ادعاه فی رسالته التی عملهالسیف الدولة فی القولنج و هو اجل من ان یدّعی مالیس له. و هو نافع من الریاح الغلیظة این کانت و النقرس و النساء و المفاصل و الورکین و الظهر و ینقی کل خلط لزج و قوته الی اربع سنین و شربته الی ثلاثة دراهم. وصنعته : سورنجان ، عشرون ، و فی المنهاج مأته. تربد، سبعة. صبر، ستة. قنطوریون ، خمسة. سکبینج ، اربعة. شحم حنظل ، غاریقون فوه ، سقمونیاء کابلی ، اهلیلج اصفر، من کل ثلاثة. عاقرقرحا، مصطکی ، من کل درهمان : یحبب کما سبق و قد حذف قوم الوزنین الاخیرین و ذلک غیر مفسد ان کان الدماغ صحیحاً و الاّ فلابد منه و المصطکی لنا.

فرهنگ فارسی

معجونی است از صبر سقوطری و تربد مجوف سفید تراشیده

پیشنهاد کاربران

بپرس