حب الذهب

لغت نامه دهخدا

حب الذهب. [ ح َب ْ بُذْ ذَ هََ ] ( ع اِ مرکب ) داود ضریر گوید: و هو الموسوم بحب الصبر و هو من تراکیب رئیس الفضلاء قدوةالحکماء الحسین بن عبداﷲبن سینا قدس اﷲ نفسه و روّح رمسه ، یحفظ الحصة و ینقی الأخلاطالثلاثة من الرأس و البدن و یفتح السدد و یذهب عسر النفس و الأبخرة و اوجاع الظهر و الجنب و الرجلین و یحد البصر و یهضم الطعام و یدر و بالجملة فملازمته تغنی عن الأدویة و حد الاستعمال منه لمرید الاسهال درهمان. و صنعته : صبر عشرون درهماً، کابلی عشرة، ورداحمر خمسة، سقمونیا، زعفران ، مصطکی ، کتیراء بیضاء من کل ثلاثة، عنبر، ذهب من کل اربع قراریط مرجان ، یاقوت احمر، لؤلؤ من کل ثلاث قراریط. و لقد زدته للبلغمیین و اصحاب الریاح عود هندی ، سنبل الطیب ، اسارون ، من کل اربعة دراهم. و فی المفاصل و النسا و نحوهما، غاریقون ، اشق ، تربد، انزروت ، عاقرقرحا، سورنجان ، من کل ثلاثة. و للصفراویین مع الأصل الأصیل فقط اهلیلج اصفر، بنفسج ، من کل خمسة و ان کان هناک بخار، فمرزنجوش ، کزبرة کذلک. او ضعف فی الکبد فطباشیر کالکزبرة بدل المرزنجوش. او سوداء، فمع الأصل فقط لازورد او حجر ارمنی نصف درهم ، یسحق الجمیع و یعجن بماءالورد و ماء الخلاف و الکرفس و الرازیانج و یحبب و تبقی قوته الی سنتین - انتهی. نزول الماء را دفع کند و درد سر و چشم را نفع دهد. صفت آن صبر سقوطری بیست مثقال ، پوست هلیله زرد ده مثقال ، مصطکی و کتیره و سقمونیا و زعفران از هر یک سه مثقال ، گل سرخ پنج مثقال همه را کوفته وبیخته به آب خالص بسرشند و حب ها ساخته از دو درم تاسه درم رغبت نمایند. رجوع به حب الذهب در تحفه حکیم مؤمن باب دوم از قسم دوم و حب القصیر همانجا شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس