حایل

/hAyel/

مترادف حایل: رادع، فاصل، مانع، پرده، جلباب، حجاب، جداکننده، جانب، شایسته

معنی انگلیسی:
buffer, guard, purdah, screen

لغت نامه دهخدا

حایل. [ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) رجوع به حائل شود.

حایل. [ ی ِ ] ( اِخ ) ( چشمه ٔ... ) ابوعبیده و ابوزیاد گویند: چشمه آبی است در بطن مروت در سرزمین یربوع. ابوعبیدة گوید :
اذا قطعن حائلاً و المروت
فأبعد اﷲ السویق الملتوت.
( معجم البلدان ج 3ص 205 ).
رجوع به حائل شود.

حایل. [ ی ِ ] ( اِخ ) حفصی گوید: موضعی به یمامة است از بنی نمیر و بنی حمان از بنی کعب بن سعدبن زید مناةبن تمیم. و دیگران گفته اند: حایل در سرزمین یمامة از آن بنی قشیر است ، و آن وادیی است که ابتداء آن دهناء است. ابوزیاد گفته است حایل موضعی است میان سرزمین یمامه و باهلة، و آن سرزمین بزرگی است نزدیک سوفة و آن قطعه معروف است. ( معجم البلدان ج 3 ص 205 ).

حایل. [ ی ِ ] ( اِخ ) ابن کلبی گوید: وادیی است میان دو کوه بنی طیی ٔ. امروءالقیس گوید :
ابت اجاءٌ ان تسلم العام ربها
فمن شاء فلینهض لها من مقاتل
تبیت لبونی بالقُرَیّة أمّنا
و اسرحها غِبّاً بأکناف حائل
بنوثعل جیرانها و حماتها
و تمنع من رجال سعد و نائل.
گویند عربی بیابانی به شهری مانده بود، پس میل بیابان خود کرد و در حنین دیار خویش این اشعار بسرود :
لعمری لنور الاقحوان بحائل
و نور الخزامی فی ألاء و عرفج
احب الینا یاحمیدبن مالک
من الورد و الخیری و دهن البنفسج
و اکل یرابیع و ضب و ارنب
احب الینا من سماناً و تدرُج
و نص القلاص الصهب تدمی انوفها
یحین بنا مابین قوّ و منعج
احب الینا من سفین بدجلة
و درب متی ما یظلم اللیل یرتج.
( معجم البلدان ج 2 ص 205 و 206 ).

فرهنگ فارسی

رنگ برگشته، مانع وحجاب میان دوچیز، هرچه میان دو، واقع شود، نازا، زن یاحیوان ماده که باردارنشود
( صفت )۱- آنچه که میان دو چیز واقع شود و مانع از اتصال آن دو گردد فاصل حجاب . ۲ - جدا کننده .
ابن کلبی گوید وادیی است میان دو کوه بنی طی

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . حائل ] (ص . ) ۱ - مانع میان دو چیز. ۲ - جداکننده .

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: حائِل) بازارشهر و استانی در عربستان سعودی، در ۶۴۰کیلومتری شمال غربی ریاض، با ۱۷۶,۸۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۳). شهر حایل در اطراف کوه شَمَّر بنا شده و بر سر راهِ زیارتیِ عراق و سوریه به مکه قرار گرفته است. مهم ترین محصولات آن عبارت اند از سبزیجات، میوه، گندم، و جو. شهر حایل قبلاً مرکز خاندان آل رشید بود. از دهۀ ۱۹۲۰، که خاندان آل سعود ریاض را پایتخت عربستان سعودی قرار دادند، از اهمیت آن کاسته شد.

مترادف ها

fender (اسم)
سپر، پیش بخاری، حایل، گلگیر، ضربه گیر

becket (اسم)
گیره، حایل، حلقه پارو

فارسی به عربی

حاجز

پیشنهاد کاربران

حایل و حائل تفاوتی ندارد، مانع بین دو چیز، برزخ به خاطر این که بین دنیا و آخرت واقع شده است ، زن یا حیوان نا زا در مقابل حامله شدن قرار دارد. مثلا گوسفندان حِیال یعنى گوسفندانی که نزاییده اند، حِیال جمع حایل است.
سپر شدن میان دو چیز که نگذارد با هم برخورد داشته باشند
حجاب و پرده ما بین چیزی.
سد
- حایل :آنچه میان دو چیز واقع شود
- هایل : ترسناک
دوزخ. برزخ
مانع ، حجاب 🎱
کاربرد در جمله :
چه کنم میان من و دوست اجل حایل بود ( تجربی 94 )
ترسناک
برزخ
جداگر

بپرس