حاکم شدن. [ ک ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) حکومت یافتن. به حکومت منصوب گردیدن. || غالب شدن در دعوی یا در محکمه.
descend on/upon/over=if darkness, silence, a feeling etc descends, it becomes dark etc or you start to feel something, especially suddenlyاشراف یافتنwin a case/lawsuit+ عکس و لینک