حاوی
/hAvi/
مترادف حاوی: حایز، دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، محتوی، مشتمل، جامع
برابر پارسی: در بر گیرنده، دربرگیرنده، فراگیر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
حاوی. ( اِخ ) نام کتاب معروف محمد زکریا که آنرا «الجامع الحاصر لصناعة الطب » و «حاصر صناعة الطب » و «الجامعالکبیر» و «الجامع» نیز نامند. کتاب الحاوی اعظم و اهم کتب مؤلفه محمدبن زکریای رازی است ، ابن العمید وزیر رکن الدوله دیلمی بعد از وفات رازی مسودات آنرا در ری بدست آورده بتوسط شاگردان رازی مرتب کرد، نسخ متعدده از آن موجود است و ترجمه لاتینی آن در سنه 1486 م. در برشیا از بلاد ایطالی و بعد از آن در سنه 1509-1542 م. در ونیز بطبع رسیده است. ( تعلیقات قزوینی بر چهارمقاله ص 70 ). ابن الندیم در شمار تألیفات رازی آورده است که : کتاب حاوی ، الجامع الحاصر لصناعة الطب نیز نام دارد، و آن در دوازده قسمت است ،قسمت اول در معالجه بیماریها و بیماران. دوم در حفظ صحت. سوم در رئبه و شکسته بندی و جراحات. چهارم در قوای داروها و غذاها و آنچه در طب بدان احتیاج باشد.پنجم در ادویه مرکبه. ششم در صنعت طب. هفتم داروسازی و داروها و رنگ و بو و مزه هر یک. هشتم در ابدان. نهم اوزان و مکاییل. دهم در تشریح و منافع هر یک از اعضاء. یازدهم اسباب طبیعی در صناعت طب. دوازدهم مدخل علم طب در دو مقاله : اول در اسماء طبی ، دوم در اوایل طب. ( فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 هَ. ق. ص 417 ). در فهرستی که بیرونی برای مؤلفات رازی نوشته جزء دوازدهم حاوی را کتاب جداگانه دانسته گوید: الجامع الکبیر و قد عرف بالحاوی و هو کتألیف لم یتصرف فیها ولم یتمه. قفطی در تاریخ الحکماء گوید: کتاب الحاوی فی الطب و یسمی الجامع الحاصر لصناعة الطب اثنی عشر قسماً. و در جای دیگر گوید: کتابه الذی سماه الجامع و هوسبعون مقالة. ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء گوید: کتاب الجامع و یسمی حاصر صناعة الطب و غرضه فی هذا الکتاب جمع ما وقع الیه و ادرکه من کتاب طب قدیم او محدث الی موضع واحد فی کل باب و هو ینقسم اثنی عشر قسماً: القسم الاول ، فی حفظ الصحة و علاج الامراض و الوثی و الجبر و العلاجات. القسم الثانی ، فی قوی الاغذیة و الادویة و ما یحتاج الیه من التدبیر فی الطب. القسم الثالث ، فی الادویة المرکبة و فیه ذکر ما یحتاج الیه منها علی سبیل الاقراباذین. القسم الرابع، فیما یحتاج الیه من الطب فی سحق الادویة و احراقها و تصعیداتها و غسلها و استخراج قواها و حفظها و مقدار بقاء قوة کل دواء منها و ما أشبه ذلک. القسم الخامس ، فی صیدلة الطب و فیه صفة الاودیة و الوانها و طعومها و روائحها و معادنها و جیدها و ردیئها و نحو ذلک من علل الصیدلة. القسم السادس ، فی الابدال ، یذکر فیه ما ینوب عن کل دواء او غذاء اذا لم یوجد. القسم السابع، فی تفسیر الأسماء و الاوزان و المکاییل التی للعقاقیر و تسمیة الاعضاء و الادواء بالیونانیة و السریانیة و الفارسیة و الهندیة و العربیة علی سبیل الکتب المسماة بشقشماهی ( ؟ ). القسم الثامن ، فی التشریح و منافع الاعضاء. القسم التاسع، فی الاسباب الطبعیة من صناعة الطب ، غرضه فیه ان یبین أسباب العلل بأمر الطبیعی. القسم العاشر، فی المدخل الی صناعة الطب و هو مقالتان : الاولی منهما فی الاشیاء الطبیعیة و الثانیة فی اوائل الطب. القسم الحادی عشر، جمل علاجات و صفات و غیر ذلک. القسم الثانی عشر، فیما استدرکه من کتب جالینوس ( و لم یذکرها حنین و لاهی فی فهرست جالینوس ). اقول : هذا التقسیم المذکور هیهنا لیس هو لکتابه المعروف بالحاوی و لا هو تقسیم مرضی ، و یمکن ان هذه کانت مسودات کتب وجدت للرازی بعد موته و هی مجموعة علی هذا الترتیب فحسبت انها کتاب واحد، و الی غایتی هذه مارأیت نسخة لهذا الکتاب و لاوجدت من أخبر أنّه رآه. کتاب حاوی که آن را الجامع الحاصر لصناعة الطب نیز میگویند بزرگترین تألیف و تصنیف محمد زکریای رازی است و مدتها مرجع علماء و اطباء اروپا بوده و مکرر به طبع رسیده است. اول دفعه در شهر برشیا از بلاد ایتالیای شمالی به لاتینی ترجمه ودر دو جلد طبع شده ( 1486 م. ) و پس از آن مکرر در ونیز ایتالیا در سالهای 1509 و 1542 م. چاپ شده که نسخه این ترجمه بسیار کمیاب است. نسخ خطی متعدد آن در کتابخانه های معتبر عالم مانند: کتابخانه موزه بریتانیا، کتابخانه مونیخ ( از شهرهای آلمان ) و کتابخانه اُکسفورد و کمبریج انگلستان و کتابخانه اسکوریال اسپانیا و کتابخانه سلیم آقا ( استانبول ) و کتابخانه سرای ( استانبول ) و کتابخانه سلیمانیه ( استانبول ) و کتابخانه شهید علی پاشا ( استانبول ) و کتابخانه موصل و کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه رامپور هندوستان و کتابخانه مَدْرَس هندوستان و کتابخانه ملک در تهران موجود است.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
گرداگردگیرنده، گردفروگیرنده، دربردارنده
(اسم ) در بر دارنده گرد فرو گیرنده شامل : (( حاوی مطالب سودمند است . ) )
از دهستان چنانه بخش شوش شهرستان دزفول
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
حاوی، متضمن
محتوی، حاوی، متضمن
پیشنهاد کاربران
این واژه ریشه هندواروپایی دارد که برای نِمونه در {have} انگلیسی آن را می بینیم ( کاربرِ /ایرزاد/ یاد آور این شدند ) .
پس از این روی، می توان از {دارا، دارنده، دربرگیرنده} بکار برد.
بِدرود!
پس از این روی، می توان از {دارا، دارنده، دربرگیرنده} بکار برد.
بِدرود!
واژه حاوی
معادل ابجد 25
تعداد حروف 4
تلفظ hāvi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( اِفا. )
آواشناسی hAvi
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 25
تعداد حروف 4
تلفظ hāvi
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( اِفا. )
آواشناسی hAvi
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
حاوی
کلمه آمده از ریشه سامی است نه هندواروپایی
( حی ، حوایه ، محیط ، حیطه ) باریشه حوی است
کلمه آمده از ریشه سامی است نه هندواروپایی
( حی ، حوایه ، محیط ، حیطه ) باریشه حوی است
متضمن
حایز، دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، محتوی، مشتمل، جامع، فراگیر
حاوی
گمان می رود این واژه هندواروپایی باشد هر چند در پارسی به جای نمانده ولی در زبان های اروپایی:
انگلیسی : have = داشتن، داریدن
آلمانی : haben = داشتن ، داریدن
اگر بخاهیم آن را بازسازی کنیم :
... [مشاهده متن کامل]
هاویدن ، هاواندن ، یا هابیدن ، هاباندن
مِسال : مَن دارم = مَن هاوَم یا مَن هابَم.
دارنده = هاونده یا هابنده
داشته = هاویده یا هابیده
گمان می رود این واژه هندواروپایی باشد هر چند در پارسی به جای نمانده ولی در زبان های اروپایی:
انگلیسی : have = داشتن، داریدن
آلمانی : haben = داشتن ، داریدن
اگر بخاهیم آن را بازسازی کنیم :
... [مشاهده متن کامل]
هاویدن ، هاواندن ، یا هابیدن ، هاباندن
مِسال : مَن دارم = مَن هاوَم یا مَن هابَم.
دارنده = هاونده یا هابنده
داشته = هاویده یا هابیده