حالیه

/hAliyye/

مترادف حالیه: کنونی، فعلی ، آتیه

متضاد حالیه: ماضیه

معنی انگلیسی:
at present, denoting a state, actual

لغت نامه دهخدا

( حالیة ) حالیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث حالی. زنی که بزیور آراسته باشد. ( آنندراج ). زن زیورپوشیده. صاحب پیرایه.

حالیة. [ لی ی َ ] ( ع ص نسبی ) کنونی. فعلی.

حالیة. [ لی ی َ ] ( اِخ ) فرقه ای از متصوفه و بر باطل باشند. میگویند که رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن و سرود شنیدن حلال است. و به این افعال حالتی می آورند که بیهوش شوند.و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده ، حال آورده ،و مذهب ایشان عین ضلالت و بطالت است و بدعت و مخالف سنت. کذا فی توضیح المذاهب. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

فرقه ای از صوفیه که گویند رقص و سماع و دست زدن و چرخ رفتن وسرود شنیدن حلال است و باین افعال حالتی میاورند که بیهوش شوند و مریدان ایشان گویند که شیخ تصرف کرده حال آورده است .
کنونی فعلی

فرهنگ عمید

۱. کنونی.
۲. (قید ) در این دوران، امروزه.
۳. (تصوف ) [قدیمی] فرقهای از متصوفه که سماع، پایکوبی، و سرودخوانی را از اعمال نیک می دانند و با این اعمال حالتی به آنان دست میدهد که از خود بی خود میشوند.

پیشنهاد کاربران

در شرایط کنونی، در وضعیت کنونی، در شرایط فعلی، در وضعیت فعلی، در وضعیت موجود، در شرایط موجود
اکنون، اینک، حالا

بپرس