معنی اصطلاح -> حالیِ کسی بودن / شدنفهمیدن؛ متوجه شدن؛ دانستنمثال: - اصلا حالیته چی دارم می گم؟ - ده بار گفتم، باز هم حالیش نشد. - آقا مثلا دیپلم داره، ولی هیچی حالیش نیست.