حال گردیدن. [ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) تغییر یافتن حال. متغیر شدن حال. ( غیاث ) : همین بسست که گردد زبان و حال بگرددفصاحت سخن عشق صرف و نحو ندارد.نعمت خان عالی.