حافظی زین الدین
لغت نامه دهخدا
و مازال زین الدین فی کل منصب
له فی سماء المجد اعلی المراتب
امیر حوی فی العلم کل فضیلة
وفاق الوری فی رأیه و التجارب
اذا کان فی طب فصدر مجالس
و ان کان فی حرب فقلب الکتائب
ففی السلم کم احیا ولیاً بطبه
و فی الحرب کم افنی العدا بالقواضب.
و چون رسولان مغول و تتر بدمشق نزد الملک الناصر آمدند وی حافظی را بعنوان رسول پیش هولاکو و سران دیگر مغول فرستاد. مغولان حافظی را در این سفر به مال و جاه تطمیع کردند، و اوایشان را در فتح بلاد اسلام رهنمائی و مساعدت و تشویق کرد، و چون بنزد الملک الناصر بدمشق بازگشت مغولان را در نزد پادشاه بزرگ جلوه میداد و لشکر ناصر را تحقیر میکرد و او را از خطر مقاومت میترسانید تا آنکه تتر به حلب رسیدند و پس از یک ماه محاصره آنرا فتح و قتل عام کردند و زنان و کودکان بسیار به اسارت بردند، الناصر یوسف از دمشق بطرف مصر فرار کرد لیکن حافظی در دمشق باقی ماند و دمشق به صلح بدست مغول افتاد وحافظی و یاران او به احترام میزیستند تا آنجا که به لقب ملک زین الدین شهرت یافت. ناصر که از مغولان شکست یافته بود به مصر حمله برد ولیکن مغلوب پادشاه آنجاالملک المظفر سیف الدین شد و لشکریانش متفرق شدند و سیف الدین به شام حمله کرد و در وادی کنعان مغولها راشکست داد و به دمشق وارد شد. حافظی از ترس مسلمانان از دمشق به همراهی مغولان بگریخت و پس از مرگ سیف الدین ، الملک الظاهر بیبرس بجای او پادشاه مصر و سوریه گردید. ( عیون الانباء ج 2 ص 189 و 190 ). لقب حافظی از زمانی که طبیب ملک حافظ ایوبی بوده بدو داده شده است.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید