حافظ عراقی

لغت نامه دهخدا

حافظ عراقی. [ ف ِ ظِ ع ِ ] ( اِخ ) ابوالفضل عبدالرحیم بن حسین بن عبدالرحمن ، معروف به حافظ عراقی. محدث کبیر کردنژاد. مولد او بسال 725 هَ. ق./ 1325 م. در رازنان از اعمال شهر اربل است و با پدر در کودکی به مصر شد و سفری به مکه و مدینه و قدس و دمشق و بعلبک و حماة کرد، سپس به غزّه و نابلس و مصر بازگشت ، و در قاهره بسال 806 هَ. ق.1404/ م. بدرود زندگانی گفت. او راست : «المغنی عن حمل الاسفار فی الاسفار» و «نکت منهاج البیضاوی » در اصول و «ذیل علی المیزان » و «الفیه » در غریب حدیث ( خطی ) و «نظم سیرت نبوی » و «تخریج احادیث الاحیاء» در چهار جزء و «تقریب الاسانید» و «ذیل علی ذیل العبر ذهبی » و «المعجم » در شرح احوال عده ای از رجال قرن هشتم هجری و «التقیید و الایضاح » در اصطلاحات حدیث ( خطی ). و «شرح تقریب » ( خطی ). و بسیاری دیگر از کتب. رجوع به الضوءاللامع فی القرن التاسع و ذیل طبقات الحفاظو لحظالالحاظ و الأعلام زرکلی ج 2 ص 516 شود. و نیز او راست ذیل بر «عبرالاعصار و خبرالأمصار» تألیف حسینی ( متوفی بسال 767 ). ( کشف الظنون در عنوان «عبر...» ).

پیشنهاد کاربران

بپرس