[ویکی نور] خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی فرزند بهاءالدین معروف ترین شاعر عارف قرن هشتم و یکی از چهار شاعر بزرگ ایرانی است که در جهان معروف شده اند.
از زمان تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست ولی محققان آن را بین سالهای 700 تا 726ق ذکر کرده اند.
از مجموع کتابهائی که درباره حافظ نوشته شده چنین فهمیده می شود که بهاءالدین محمد پدر حافظ در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و در آنجا از طریق بازرگانی ثروتی اندوخته است؛ ولی دیری نگذشته که زندگی را بدرود گفته و کارهای تجارتی او آشفته و نابسامان گردیده است. وارثان او به بینوایی و تنگدستی افتادند.
پسر او محمد بعدها ناگزیر شده که روزی خود را از عرق جبین و کد یمین حاصل نماید بنابراین در مغازه نانوایی برای خمیر کردن آرد مشغول شد. در کنار آن نانوایی مکتب خانه ای بود که هر وقت فرصت و مجالی می یافت به تحصیل علم مشغول می شد. قرآن مجید را حفظ کرد و از همین رو بعدها تخلص خود را «حافظ» قرار داد. لقب حافظ به طور عموم به کسانی اطلاق می شود که می توانستند قرآن را تمام از بر بدون غلط بخوانند.
حافظ از زمره ی شاگردان قوام الدین عبدالله عالم معروف آن زمان (متوفی 772ق) بوده است. از دیگر اساتید وی را می توان به علامه میر سید شریف جرجانی و قاضی عضد الدین اشاره کرد.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی 772ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یک سال و در سنه 743ق حاکم شیراز بوده است و از این رو می توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده است. علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می شده است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است. خواجه در مدت عمر خود همواره درصدد کسب دانش بود و می توان گفت که هرگز عمر خود را به بطالت نگذراند کما اینکه در شعری به چهل سال درس خواندن اشارت نموده است:
از زمان تولد او اطلاع دقیقی در دست نیست ولی محققان آن را بین سالهای 700 تا 726ق ذکر کرده اند.
از مجموع کتابهائی که درباره حافظ نوشته شده چنین فهمیده می شود که بهاءالدین محمد پدر حافظ در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و در آنجا از طریق بازرگانی ثروتی اندوخته است؛ ولی دیری نگذشته که زندگی را بدرود گفته و کارهای تجارتی او آشفته و نابسامان گردیده است. وارثان او به بینوایی و تنگدستی افتادند.
پسر او محمد بعدها ناگزیر شده که روزی خود را از عرق جبین و کد یمین حاصل نماید بنابراین در مغازه نانوایی برای خمیر کردن آرد مشغول شد. در کنار آن نانوایی مکتب خانه ای بود که هر وقت فرصت و مجالی می یافت به تحصیل علم مشغول می شد. قرآن مجید را حفظ کرد و از همین رو بعدها تخلص خود را «حافظ» قرار داد. لقب حافظ به طور عموم به کسانی اطلاق می شود که می توانستند قرآن را تمام از بر بدون غلط بخوانند.
حافظ از زمره ی شاگردان قوام الدین عبدالله عالم معروف آن زمان (متوفی 772ق) بوده است. از دیگر اساتید وی را می توان به علامه میر سید شریف جرجانی و قاضی عضد الدین اشاره کرد.
در دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی 772ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده است. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یک سال و در سنه 743ق حاکم شیراز بوده است و از این رو می توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده است. علاوه بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می شده است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است. خواجه در مدت عمر خود همواره درصدد کسب دانش بود و می توان گفت که هرگز عمر خود را به بطالت نگذراند کما اینکه در شعری به چهل سال درس خواندن اشارت نموده است:
wikinoor: حافظ،_شمس الدین_محمد