حاف و راف

لغت نامه دهخدا

حاف و راف. [ حاف ْ ف ُ راف ف ] ( ع اِ مرکب ، از اتباع ) پرستار. دلسوز. حامی. خادم و امثال آن : ما له حاف و لا راف ؛ کس ندارد. بی کس است.

فرهنگ فارسی

از اتباع است پرستار و دلسوز

پیشنهاد کاربران

بپرس