حاف
لغت نامه دهخدا
حاف. [ حاف ف ] ( ع اِ ) یکی از حافّان. ( مهذب الاسماء ). رجوع به حافان شود.
حاف. [ فِن ْ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حفی و حِفوة. برهنه پای. || سوده پای. ( منتهی الارب ). || نعت فاعلی از حِفایة و تِحْفایة. مبالغه کننده در مهربانی و نوازش و ظاهرکننده فرحت و سرور و بسیار پرسنده از حال کسی. ( منتهی الارب ) ( تاج العروس ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید