حاطب

لغت نامه دهخدا

حاطب. [ طِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حطب. جمعکننده هیزم. هیمه چین. هیمه گردکن. هیمه گردکننده. آنکه هیمه جمع کند. || هیزم شکن.

حاطب. [ طِ ] ( اِخ ) ابن ابی بکتعةبن عمرو بن عمیربن سلمةبن صعب بن سهل اللخمی. صحابی و حلیف بنی اسدبن عبدالعزی یا زبیر و یا از موالی عبداﷲبن حمیدبن زهیربن حارث بن اسداست. و در اینکه حاطب غزوه بدر را درک کرده خلافی نیست. گویند آنگاه که پیغمبر ( ص ) عزم فتح مکه کرد حاطب به مردم مکه نامه نوشت و آنان را از عزم رسول ( ص ) آگاه ساخت و آیه «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاءَ تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جأکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم أن تؤمنوا باﷲ ربکم ان کنتم خرجتم جهاداً فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالمودة و انا اعلم بما اخفیتم و ما اعلنتم و من یفعله منکم فقد ضل سواء السبیل » ( قرآن 1/60 ) در حق او نازل گردید و عمر کشتن او خواست ، پیغمبر ( ص ) حاطب را گفت : یا حاطب ما دعاک الی ما صنعت ؟حاطب گفت کان اهلی فیهم فکتبت کتاباً لایضر اﷲ و لا رسوله و نیز گفت واﷲ ماارتبت فی اﷲ منذ اسلمت و لکننی کنت امرءً غریباً و لی بمکة بنون و اخوة. و معتذر شد که او را در مکه عشیره ای نبوده است که از کسان او حمایت کنند. رسول ( ص ) عذر او بپذیرفت. حاطب سفیر پیغامبر ( ص ) بجانب مقوقس پادشاه اسکندریه نیز بوده است چنانکه از طریق پسر او عبدالرحمن در این مورد از حاطب روایت شده است که گفت : بعثنی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم الی المقوقس ملک الاسکندریة فجئته بکتاب رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم. مرزبانی در معجم الشعراء آرد که حاطب در جاهلیت یکی از فرسان و شعراء قریش بود. ابن ابی خیثمه ، بنقل از مدائنی و طبرانی بنقل از یحیی بن بکیر، آرند که حاطب در خلافت عثمان ، در سنه 30پس از هجرت ، در 65 سالگی وفات کرد. گویند وی به معاملات بصیر و در داد و ستد صاحب خبرت بود و وقتی یکی ازکسان او چیزی بفروخت و چون حاطب حاضرمعامله نبود و فروشنده مغبون شد، سپس در نظائر آن این مثل زنند: صفقة لم یشهدها حاطب ، و این گفته در آنجا گویند که کاری بدون حضور خبیری انجام شود. رجوع به امتاع الاسماع مقریزی ص 95 و 146 و 205 و 307 و 326 و 363 و 394 و قاموس الاعلام ترکی و کتاب الاصابة چ مصر 1323 هَ. ق. ج 1 ص 314 و الاعلام زرکلی و کتاب البیان و التبیین ج 3 ص 277 و حبیب السیر ج 1 جزو 3 ص 131 و 135 و منتهی الارب و عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 3 ص 72 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

صحابی است

پیشنهاد کاربران

بپرس