حاضره
لغت نامه دهخدا
حاضرة. [ ض ِ رَ ] ( اِخ ) قریه ای است به اجاء، دارای نخل و طلح. || قصبه شهر جیان از اعمال اندلس ، و آنرا اوربة نیز گویند. || شهری کوچک از اعمال جزیرةالخضراء به اندلس. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
قریه ایست به اجائ دارای نخل و طلح
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَاضِرَة: حاضر -آنچه حضور دارد(مؤنث. مقصود از حاضر دریا بودن در عبارت "ﭐلْقَرْیَةِ ﭐلَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ ﭐلْبَحْرِ " در نزدیکی دریا و مشرف به آن قرار داشتن است )
ریشه کلمه:
حضر (۲۴ بار)
ریشه کلمه:
حضر (۲۴ بار)
wikialkb: حَاضِرَة
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید