حاضر و غایب کرد

لغت نامه دهخدا

حاضر و غایب کردن. [ ض ِ رُ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خواندن اسامی جمعی برای تعیین حاضران و غایبان ، چنانکه معلم شاگردان را و صاحب منصب سربازان را.

پیشنهاد کاربران

نیست و هست کردن. هست و نیست کردن:حاضر وغایب کردن.
درکلاس هست.
درکلاس نیست.
هست در کلاس.
نیست در کلاس.
حاضر است در کلاس.
حاضر نیست در کلاس.
غایب است در کلاس.
غایب نیست در کلاس.